دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 175621

تاریخ انتشار : مهر 1393

مغازه رو بستم سوار ماشین شدم که برم خونه دیدم شدیدا گاز تو معدم جم شده خالیش کردم تو ماشین همین که داشتم احساس خوشایندم رو تجربه میکردم. دیدم یه دختر خوشگل داره میزنه به شیشه بیاد تو، من ازترس آبرو قفلو زدم و با ناراحتی حرکت کردم
فرداش که اومدم مغازه رو باز کنم دیدم صاحب مغازه جلو در واساده با سند مغازه وهمون دختره
گفت پسرم من که پیرم این دخترم رو هم دیشب برای ازمایش نجابت تو فرستادم که سر بلند شدی این مغازه و دخترومو کل ملکام مال تو برو حالشو ببر داماد گلم
(از سری داستانهای آموزنده این داستان چُسِ به موقع)