دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 175512

تاریخ انتشار : مهر 1393

نوه ی عمه ی شوهر عمم تعریف میکرد(میدم به خود شوهر عمم بنویسه :| |:)
در دوران خدمت سربازیم با چند تا از بچه ها مرخصی ساعتی گرفتیم که بریم گردش تو شهر .حدودساعت 8:30دقیقه شب بود که یکی از دوستام گفت: اونجا عروسیه بیاین بریم داخل شام بخوریم، کسی که مارو نمی شناسه فکر می کنن از فامیل های عروس و دامادیم. خلاصه رفتیم داخل مجلس شام خوردیم که یکی از دوستام با خوشحالی تمام بلند شد گفت:به افتخار عروس و داماد یه کف مرتب بزنید. هیچ کس کف نزد که هیچ... همه داشتند با تعجب به ما نگاه می کردن. بیرون که رفتیم دیدیم روی یه دونه پارچه بزرگ نوشته ( به خانواده محترمه مرحوم مغفور ... تسلیت عرض می نماییم) یعنی هممون از خجالت آب شدیم رفتیم داخل زمین پیش اموات.