تاریخ انتشار : شهريور 1393
آقا چند وقت پیش ما یه همکار خانم مجرد طرحی داشتیم.(طرح که دوستان میدونند چیه.یه دوره ای هست که رشته های پیراپزشکی بعد از تمام شدن درسشون باید بگذرونند.)قبل از اینکه طرحش تموم بشه همش می گفت یه کاری کنید من اینجا بمونم یا استخدام بشم.خلاصه یه بار زنگ زده بود به کارگزینی (مسئول کارگزینی هم یه پسر مجرد کمرو و خجالتیه) و با عصبانیت گفته آقای رضایی شما چرا من رو نمیگیرید؟بدبخت آقای رضایی کلی رنگ وارنگ شده بود و میز و تلفن گاز زده بود بعدا فهمید منظورش این بوده که چرا استخدامش نمیکنند.