دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 167491

تاریخ انتشار : شهريور 1393

چند روزیه تو حیاط خونمون مار هس بابام رفت پیش یه اقایی که میاد مارارو میگیره ولی نیومد.
به جاش رو نمک خوند گفت ببرین بریزین تو حیاط تا وقتی مار اینارو ببینه فک میکنه اتیشه فرار میکنه نمکارو اوردیم گذاشتیم تو حیاط یه ساعت بعد دیدیم ماره توش خوش میگذرونه بابا زنگ زد به اقاهه هر چی از دهنش دراومد گف :))))