دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 167437

تاریخ انتشار : شهريور 1393

خوب ما با فامیلامون رفته بودیم آرامگاه فردوسی(آره ما مسافرت هم میریم).اونجا هم مانند تخت جمشید و باغ پرندگان اصفهان و چهل ستونو و .... یه جوری پیچوندیم و مفتی رفتیم تو(باز بگین ما مازندرانی ها ساده ایم).حالا داخل یه حوض پرورش نیلوفر آبی(قرمز نه)هست که توش مجسمه ی فردوسیه.ما هم کله خراب شلوارو زدیم بالا رفتیم تو آب پسر خالم بچه شو که گذاشت رو مجسمه تا عکس بگیریم اون یکی بچه ی دختر خالم افتاد پایین و همزان با گذاشتن اون پدرش داد و گفت نااااازنننیییییننن.عاقا این این گودزیلای ما پرید بقل پدرش و میگه:بابا فردوسی داد نزد بریم تا منو دعوا نکرد.
ما تو اون لحظه:)))))))))))))))
فردوسی:ا
گودزیلا:((((((((((((