دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 167426

تاریخ انتشار : شهريور 1393

چندسال پیش رفته بودیم قشم میخاستیم برگردیم با کشتی به بندرعباس از اونجا قطار سوار شیم دریا طوفانی بود کشتی نبود و اجازه حرکت نداشتن فقط یه لنج بود که از اینطرف چون تعداد مسافر زیاد بود مجبوری گفتن لنج تو راهه ! ماهم طبقه بالا لنج سوار شدیم دیا طوری طوفانی بود
کهما که طبقه آخر یعنی سوم بودیم آب میپاشید رومون منم دریا زده شدم حالم بد شد از قضاچون پایین خیلی شلوغ بود یه آقایی که کلش تاسه اونجا وایساده بوده سرش بیرون بود منم گلاب به روتون خیلی معذرت رو سر این آقا بالا آوردن مامانه بنده هم چون خرابکاری مارو بپوشونه همون لحظه رو سر ایشون آب میریزه آقاهه هم از همجا بی خبر داد میزد: آقا آب نریز مگه مرض داری!!!
بعععععله حالا من میترسم از روز رستاخیز .......