دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 166293

تاریخ انتشار : مرداد 1393

داداشم تعریف میکرد یه شب با دوستاش بیرون بودن و داداشم هم یه فندک سیگار دستش بود . در این لحظه گشت ارشاد سر میرسن و همه گم و گور میشن فقط این داش ما میمونه که خیلی ریلکس خونسرد نشسته . عاغا پلیسا سر میرسن و ازش میپرسن : این چیه تو دستت ؟ فندکه ؟ داش ما هم میگه : پــ نــ پـــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن .
پلیسه هم کم نیاورده گفته : یـــــالا پاشو بریم .
داداشم پرسیده : کجا کلانتری ؟
پلیسه هم گفته : پـــــ نـــــــــ پــــــــ میریم لندن .
بــــــــــــــــــــــعله بچه ها و اینطور بود که داشم نجات پیدا کرد .