دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 165931

تاریخ انتشار : مرداد 1393

آقا(فارسی را پاس بداریم) من یه خواهر زاده 5 ساله دارم انیشتینی واسه خودش
ابجیم میگفت یبار بهش گفتم وضو بگیر قرآن بخونیم....
گفت شروع کردیم به قران خوندن یهو وسطش دیدم دستاشو برد پشتش قایم کرد....
و کشید عقبو ......
با بغض تو صداش گفت من دیگه قران نمی خونم .......
گفت هرچی گفتم چرا چی شد.........
این بچه هی میگفت تو چیکار داری .....

مدیونی اگه فک کنی وضوش باطل شده....