دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 165466

تاریخ انتشار : مرداد 1393

K : E @@@@@
با داداشم تو کوچه داشتیم میومدیم خونه گوشیمو از تو دستم زد ، منم رو پیاما و عکسام حساس ^_^ دویدم دنبالش
رسیدم داخل دیدم رفت تو دست شویی و درو بست ، اودااااا یه آبلوچاکی با پس گردن رفتم تو در دستشویی 0‎_o کیصافط آشقال بیا بیرون ، بیا بیرون انگل خانواده
یه لحظه نگا کردم دیدم تا خانواده دارن در و دیوارو گاز میزنن
یه صدای آشنا از تو دستشوی گف : کامران ؟
من : بره ؟ پدر تونی ؟
بابام : برو اون زیر شرواری منو بیار و صبر کن بهت بگم انگل خانواده کیه
من : اوف اوف فکر کنم طفلی اسهال داشت ، بابایی اگه این پستو میخونی من خونه عمو نیستم ،نیا منو نخول ^_^