تاریخ انتشار : مرداد 1393
اونروز بابام داشت از دوران سربازیش حرف میزد بابام:یه بار نگهبان شیفت شب بودم از شانس منم هوا خیلی سرد بود از دماغم قندیل(گندیل،غندیل)اویزون شده بود منم برگشتم گفتم:دروووووووووووغ میگییییییییییییی بابامم خیلی جدی برگشت گفت: بچه پرو دروغگو باباته
من:O_o
بابام:/
بقیه اعضای خانواده*_*
دروغگو#_@
بله همچین بابای باحالی دارم من