تاریخ انتشار : مرداد 1393
اغا یه گربه داریم تو خونمون، سحری یه مقدار برنج اضافه اومد، آمدم مثل سریال مدینه برنجا رو گذاشتم جلوش بخوره که مام یه ثوابی کرده باشیم.
یهو دیدم یه نگاه عاقل اندر صفیح بهم کرد، گفتم چیه بخور
یهو بحرف آمد(نگو که گربه حرف نمیزنه) گفت: کدوم گربه برنج میخوره که من دومیش باشم گفتم گربه سریال مدینه برداشت گفت: اون فتوشاپه باور نکن هیچی دیگه قانع شدم ریختمشون جلوی مورچه ها(البته صبح که آمدم اونام نخورده بودن)
این چه فیلمایی هست که میسازن بداموزی داره