****************** ) 3 ﺗﺎ!!! ﯾﺎ 3 ﺗﺎ ؟؟؟ علامت اختصاصى abas_m223
يکى از فانتزياى معکوسم اينه در حالى که يه شلوارکردى پلنگى پوشيدم وارد استاديوم بشم و جنيفر لوپز پشت ميکروفون بگه : در خدمت شما مريضان هستيم با فينال مسابقات فلج هاى ذهنى وزن 57 کيلوگرم بين جاستين بايبر ازکانادا و عباس تايگر (مستقيم) از ايران!!! ^_^ منم در حالى که مدال گوجه اى مسابقات تو مشتمه با صحنه ٱهسته وارد رينگ بشم و روصندليم بشينم همسرام سلنا و کبرى سيبيل ماساژم بدن , يهو داوره بازى اميد جهانف از اوکراين سوت شروع رو بزنه و همون اول کار با يه حرکت خفن دستم رو بندازم زيره خشتکه ساپورته جاستين و بلندش کنم بکوبمش زمين وبعد از کليپسش بگيرم تماشاگرا يکصدا داد بزنن :داش عباس طلايى // شغال ٱسيايى!!! منم از خوشحالى دست بکنم جيب شلوارکرديم چندتا دسته گل پرت کنم سمت طرفدارهام که يهو جاستين دست بکنه تو جيب ساپورتش يه صندلى در بياره از پشت بکوبه تو سرم, منم باصورت بخورم زمين و درحالى که دارم نفسهاى ٱخررو مى کشم چشمام به بابام بيوفته که زير لب ميگه :پسرم,تايگر زيپ شلوارت بازه, منم يه نگاه به شلوارم بندازم و يه نگاه به بابام بندازم که زيرلب بالبخندى تلخ ميگه پسرم اسکل شدى شلوارکردى زيپ نداره خاک تو مخت تايگر و با اشک ورزشگاه روترک کنه!!! ^_^ بعد چشام به کبرى سيبيل و سلنا بيوفته ودرحالى که خشتک شلوارکرديم رو زمين کشيده ميشه سينه خيز برم کنار رينگ ,کبرى هم با اشک بگه عباس جونم ميخاى نفس مصنوعى بهت بدم??? منم موهاى زيربغلش رو نوازش بدم و بگم نه عزيزم سيبيلات ميره تو دهنم خراب ميشه,حيفه!!! ^_^ سلنا هم دست بکشه رو صورتم و بگه قربون چشماى گوجه ايت بشم انقد مهربونى ^_^ بعد پدرخانومم معين بدون سيبيل بياد از زيربغلم بگيره وٱهنگ : يه حلقه ى گوجه اى اسمتو روش نوشتن // بذار بيام دستت کنم بياى تو سرنوشتم رو بخونه و لنگ لنگان ورزشگاه رو ترک کنيم!!! ^_^ جاستين هم درحالى که از قهرمانيش خوشحاله دريک غافل گيرى ازبين تماشاگرا کامبيز 5ساله از تهران يه ترقه سوتى پرت کنه سمت جاستين و متلاشى و منفجربشه و مدال گوجه اى به من برسه!!! ^_^
کپى نشه لطفا ^_^