دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 149449

تاریخ انتشار : فروردين 1393

اقا كل فاميل خونه ي مادربزرگم مهمون بوديم همه جمع شده بودن و صحبت ميكردن يهو مادربزرگم گف:امير علي اين همه دختر كدومشو دوس داري برات بگيرم(اخه عااااااااااااااشق دختر داييم هستم) يه نيگاه به دختر داييم كردمو يدفه سرخو سفيدو ابيو بنفشو نيليو قهوه اي مايل به سفيدو صورتي كمرنگ تاجي شيري خاكستري شدم كه پدرم گف خانجون زوده حالا
مادر بزرگم:اونوق كه اومدي خاستگاري دخترم ريش نداشتي ولي دخترم ريش داش ، اين شدين ولي امير علي ريش داره الان بايد بچشو بزرگ ميكرد
منم زدم زير خنده و صحنه ي جرم رو ترك كردم .
25 سالمه و ريش دارم اما زن ندارم
هي روزگار