دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 145678

تاریخ انتشار : اسفند 1392

خواهرم تعريف مي كرد وقتي بچه بودم حالت تحوع داشتم ناخدا گاه از جلوي بابام بلند شدم رفتم تو اتاق اونا اوردم بلا گلاب به روتون بعد خواهرم پرسيده چرا چرا همونجا نشستي من گفتم تا بابا حالش بهم نخوره دوباره پرسيدن چرا امدم تو اتاق اونا منم گفتم تا حالتون بهم بخوره