تاریخ انتشار : آبان 1392
با بابامو بابابزرگم باماشین رفتیم بیرون،من پشت فرمون بودم،وقتی برگشتیم مامانم گفت:
چرا ماشینو دست این دادید؟؟خودتون به درک،تصادف میکرد ماشینم داغون میشد...
ما: :(((((
عواطف مادری: o_O
الآن با بابابزرگم رفتیم پرورشگاه دنبال بچه اش میگرده...!
مادره ما داریم عایا؟؟؟؟؟