تاریخ انتشار : آبان 1392
اعتراف ميکنم بچه بوديم باآبجيم دعوام شدآروم زدتوگوشم منم رفتم به دماغم سس گوجه زدم اومدم پيشش تاحدمرگ ترسيده بوداون روزبرااينکه به مامانم وبابام نگم کلي ازش باج گرفتم تازه نذاشتم به دماغم دست بزنه گفتم درد نيکنه اين قدر حاااااااااال داد.