دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 119982

تاریخ انتشار : آبان 1392

داداشم وقتی میخواست بره کلاس اول،از بس لوس بود،
روز اول مامانمو بابام دوتایی بردنش مدرسه!
طی مراسمی که در حیاط اجرا میشد،مجری برنامه گفته بود
هرکدوم از بچه ها دوست دارن، بیان رو سکو شعر بخونن!
داداش اعتماد به نفس ما هم رفته بود!
بعد از خوندن شعر تا 1 ساعت کسی پدر مادر مارو تا
شعاع 1 کیلومتری پیدا نکرد! اما شعر چی بود:

در سال 1320 رفتم خونمون دیدم زنم نیست!
گفتم زن عمو، زنمو ندیدی؟
گفت غصه نخور شوهر منم نیست..!
:))))