تاریخ انتشار : مهر 1392
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم یکی ازسرگرمی هام توفصل تابستون
این بود ک رودیوار حیاط خونمون باگچ ی دایره بزرگ میکشیدم مثلا
سیبلم هست.بعد ی کاسه پرازاب میکردم و
ی برگ دستمال کاغذی می انداختم توش ک خیس بخوره
بعدبادستم مچالش میکردم وباسرعت پرتابش میکردم
طرف سیبل.هوا هم ک گرم بود گلوله دستمال محکم
میچسبید رو دیوار!
براخودم دارت داشتم ها!
مامانم ازهمون بچگی میگفت من بچه خلاقی ام.
اما نمیدونست چرا دستمال کاغذی هازودتمام میشن؟!!!!
خو امکانات نداشتیم!!!!!