تاریخ انتشار : مهر 1392
اعتراف میکنم : تو دوران طفولیت وقتی یه گناه انجام میدادم از شیطان یه کینه ی شتری به دل میگرفتمو منتظر میشدم تا یه روز خونه خالی بشه...خونه که خالی میشد یه بالش بیچاره رو به شکل شیطان میدیدم ...آقا چشتون روز بد نبینه یعنی چنان کتکی به بالش میزدم که تا یک هفته خستگیم در نمیومد ... نبم ساعت میشدم بروسلی نیم ساعت بعد میشدم آرنولد ... هرچی فن تو کمبات سگا بود رو این اجرا میکردم اگه ادامه میدادم الان قهرمان کشتی کج بودم...