دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 112392

تاریخ انتشار : مهر 1392

K : E @@@@@
ترم قبل رفتم پیش مخاطب فوق العاده خاصم تا ریاضی برام بگه عاغا اصلا یه برنامه ریزی کرده بودم در حد فیلم جدایی نادر از ننش عاشقانه‎ ‎^_^ خخخخ
وقتی رسیدم به درس لیمت ها شروع کردم به اجرای عملیات با رمزه الهام کامرانت قربونت بره
^_^
من : الهام اسم اون علامت چیه ؟
اون : این علامت بی نهایته دیگه
منم علامت بی نهایت رو کشیدم و جلوش نوشتم دوست دارم
^_^ یعنی بی نهایت دوست دارم و منتظره صحنه های عاشقونه بودم ، دیدم با خودکار زد رو دستم
من : دی : چرا میزنی خو ؟
اون : تو اومدی درس بخونی یا مجنونن بازی دراری ؟هان هان هان ؟ بیا این تمرینارو حل کن ببینم ^__^ دی :
حالا وقتی خواستم بزنم بیرون برم خونمون گفت : کامران منم بی نهایت دوست دارم
من: ولی من خواستم گولت بزنم تا سوال آسون بدی ^__^خخخخ
اون : کامران میکشمت ت ت ت ت
من : شوخی کردم شوخی کردم ،بابا به خدا شوخی کردم ،فرار ر ر ر