دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 107266

تاریخ انتشار : شهريور 1392

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم،و بابام سر یه موضوعی باهام دعوام کرد،رفتم تو حیاط،خواستم دق دلیم رو سر یه چیزی خالی کنم.هر چی نگاه کردم چیزی پیدا نکردم جز ماشینش،افتادم به جون لاستیکاش و بادشو کم کردم.آی خنک شدم،آی خنک شدم...‏‏
یه بارم قالپاقاشو دزدیم و بردم گوشه انباری قایم کردم.آی خنک شدم،آی خنک شدم...