دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 104422

تاریخ انتشار : شهريور 1392

اعتراف میکنم سوم راهنمایی که بودم بعد هر امتحان نهایی کتاب دوست نازنینمو براش پاره میکردم و میگفتم آخیش راحت شدی از این کتابای مضخرف بعد آخر امتحانا کتابای خودمو فروختم به نون خشکی آخ یعنی دل و رودم براش کبابه نازی خیلی مظلوم بود هیچی بهم نمیگفت با نگاش فحش میداد