دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 102663

تاریخ انتشار : شهريور 1392

دهه شصتیا خوب یادشونه که تو دوران ابتدایی چقد بهمون مشق میگفتن..ماشالا درسا همکه درس نبود، رمان بود واسه خودش..هر درسی 7-8 صفحه!معلما هم که مهربون !هرشب میگفتن یه دور از روش بنویسیم...
اعتراف میکنم کلاس پنجم که بودم معلممون ماهی یکیبار بیشتر دفتر مشقارو نمیدید..منم هیچ کدوم از مشقامو نمینوشتم..دو روز به موعد مقرر دیدن تکالیف یه دفتر نو برمیداشتم وخیلی تمیز و خوش خط مینوشتم.بعد وقتی خانوممون میگفت پس بقیه تکالیفت کو؟ منم با قیافه حق به جانب میگفتم خانوم دفترمون تموم شده بود یکی دیگه برداشتیم...اونم طفلی باورش میشد! این کلک و حداقل سه چار بار زدم که خدارو شکر لو هم نرفت...
وای که تو اون لحظه وقتی خانوم به سلامتی میرفت میز بعدی من چه حس پیروزی بهم دست میداد..
من یه همچین بچه زرنگی بودم واسه خودم...کسی کشفم نکردوگرنه الان اینجا نبودم که ^_ ^