دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 102213

تاریخ انتشار : شهريور 1392

اعتراف مي كنم چند وقت پيش رفتم باغچه ي حياط رو آب بدم گوشيم زنگ زد رفتم اونو جواب بدم شير آب باز موند. بعدم خيلي خوش و خجسته و خرم پاشدم با مامانم اينا رفتم بيرون. هيچي ديگه وقتي اومدم خونه كل باغچه شده بود عين استخر. خونه همسايه مون هم كه نم كشيده بود تا كجا!
حالا قبض آب اومده برامون خدا تومن. بابام يه نگاهي رو به من كرده ميگه حالا پولشو كي بايد بده؟ مامانم ميگه آقاي صدري اينا كه آْب رفته تو خونه شون !
يه همچين خانواده ي حسابگري هستيم ما.