تاریخ انتشار : شهريور 1392
والا من و داداشم هردو سوار ماشین بودیم که یهو دیدم فرمون داره لق وزنه(برره ای بخونین)یه دفه دیدم ماشین میله زیرش شکسته و چرخ در رفت.ما هم تا جرثقیل بیاد منتظر موندیم و جلو ماشین با دست علامت می دادیم که ماشینا از بقل ردشن.دیدیم یه ماشینه زد بقل گفتیم اومده پایین حتما قاطی کرده می خواد دعوا کنه.هردومون فیگور تای چی گرفته بودیم واسه دعوا(خوب بالاخره ایرانی هستیمو عاشق اینجور چیزا!)که طرف اومد جلو و کارت ماشین و گواهینامشو بهم داد.بعله یارو خیال کرده بود ما پلیسیم.هنوزم خاطره ای واسه منو داداشمه.