تاریخ انتشار : شهريور 1392
اعتراف میکنم که یه بار تو بچگی رفتم مهمونی شربت سن ایچ(پرتقالی)اوردن. بعد یه مدت زنا رفتن تو حیاط و مردا هم رفتن بیرون.منو پسر عموی عقل کلم رفتیم سراغ شربت!چه می دونستیم باید اول اب بریزی بعد بخوری!؟خلاصه همین طور سن ایچ رو سر کشیدم و تا یه مدت احساس ژله بودن بهم دست داد.