تاریخ انتشار : شهريور 1392
کی با این شعر خاطره داره :
خاله جونی خاله جونی رفتم خیابون شر شر بارون بارون خیسم کرد ماشین زیرم کرد ی ادم احمق دست تو جیبم کرد ی هزاری برداشت هیچی نگفتم دو هزاری برداشت هیچی نگفتم سه هزاری برداشت زدم تو گوشش از گوشش خون اومد بردمش دکتر ، دکتر دوا داد اب انار داد خورد و خورد و خورد فردا صبحش مرد اشغالی اومد جنازشو برد
لایک : منم یادمه ، دمت گرم