دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

یه زمانی وقتی به رفیقت فحش ناموس می دادی حکم مرگتو امضا می کردی، الان میزان صمیمیت و رفاقتتو نشون می دی!!!
والــا!!

اعتراف ميكنم ديشب كه خواستم بخوابم اول صدا تلويزيونو تا خرخره زياد كردم.بعد خاموش كردمو رفتم كه بخوابم(البته از شوق زياد خوابم نبرد!)
بعد مامانم كه عادت داره شبا تكرار سريالا جم تى وى رو ببينه(آره ماهواره داريم)تلويزيونو روشن كرد و يدفه خونه رفت رو هوا! واى همه يدفه پريدن هوا!(خواهرم فك كرد زلزله اومده!) منم اون شب با خيال راحت سر بر بالين نهادم :)))))

باید همه را به زیر پا بگذارم،
تا دست تو را توی حنا بگذارم،
با این همه شرطی که تو داری باید،
مرغی بشوم،تخم طلا بگذارم.
(شاعر،آقای جلیل صفر بیگی)

یارو pm داده میگه :
س خ ؟ چ خ ؟
گفتم یعنی چی اونوخت ؟ :|
میگه یعنی : سلام خوبی ؟ چه خبر ؟
منم گفتم آهان ؛
ل خ گ
گفت یعنی چی ؟
گفتم یعنی : لامصب خیلی گشاااادی :|

عکــس یه دخــتر خوشــگل باحــجاب گــذاشتم رو آی دیــم؛
یـــه بــار که باهــاش با مخــاطب خاصــم چــت کردم داداشــش دیــده ایــنم برگــشته گفــته عکــس عشــقمه.
هیچـــی دیــگه چی میــخواســتید بـــشه الان خـــونوادش میــخوان مــنو ببــیننو و بیــان خواســتگاری.
آخــه یکــی نیــس بگــه خاک بر ســرم کنن مــن 120 تا پــروتز انجــام بدم هم نمیــتونم این شــکلی شــم.
الان ابراز همدردی کنن دوستان :(

آقا جاداره كه من از همين جا(تواتاقمم) اعتراف كنم كه
بعد از خوندن هر پست عاشقانه ببينم فرستندش دختره يا پسر
اگه پسر باشه به مخاطب خاصش حسوديم ميشه چه عاشقانه هايي رو ميشنوه :-/
ازماكه اخر احساساتش اينه : زري پايه اي بريم قليون دوسيب ؟
من:@
مخاطب خاصمB-)
قليون دوسيب:-P

اصلا میدونی چیه؟
.
.
.
میدونی؟
.
.
.
حالا که میدونی دیگه من نمیگم.

امروز رفتم مغازه مرغ فروشی یه خانم با بچش اومد آقا این فروشنده داشت
کار مارا راه میانداخت یهو صدای چلپ چولپ آب اومد برگشتیم دیدیم گودزیلا
رفته تو وان ماهیا که چی مامان مامان ماهی گرفتم
حالا ماهی هی لیزمخورد اینم شیرجه میرفت که بگیرتش با زور از تو وان درش آوردیم

دومین پستمه
چه قد خوب گفت محمدجواد:بچه ها گله ی پدر و مادر ناخلف و کجا ببرن؟
بعضی اوقات بعضی پدر و مادرا یه اشتباهایی میکن که بچه ها هر کاریم بکنن این اشتباهه درست بشو نیست جای بعضی کمبودایی که پدرو مادرا ایجاد میکنن با هیچی پر نمیشه

اعتراف میکنم چند وقت پیش به گودزیلای همسایه گفتم هرکی بتونه یه مداد رو قورت بده وقتی بزرگ شد مهندس میشه اونم قورت داد رفت توی گلوش خفه شد الانم تحت تعقیب هستم من برم که پلیسا امدن......

آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است

به زرس قاطع اعتراف میکنم یا این وضعی که من کنکور دادم از طرف سازمان سنجش حکم (تیرمو) دادن. شما چی؟

بابام زنگ زده خونه عموم حالشو بپرسه صدای بابام وعموم خیلی شبیه به هم بعد دخترعموم 8سالشه(از اون گودزیلا خفنا)گوشیو برداشته میگه سلام بابا!بابام میگه سلام مبینا جان بابات خونه نیست؟ دختر میگه عه سلام عمو چرا بغلمه بااااااابااااااا عمو کارت داره!!!!
خو بچه اگه بابات بغل دستته چرا میگه سلام بابا!!
خدایی فک وفامیله مارو ببین:O
اولین پستمه حمایتم کنین:)

یکی از دوستام اعتراف می کنه که روز اول مدرسه (کلاس اول) فک کرده مشق شبو حتما باید شب بنویسه و با این حال که دل تو دلش نبوده که اولین مشق زندگیشو بنویسه تا شب صبر کرده!!!!!!!!!!!!!!!

دیدین بعضی وقتا خوردن یه غذای ساده ی دسته جمعی اینقد بهت میچسبه که هیچ کدوم از غذاهای رستورانای 7-8 ستاره بهت نمیچسبه . . .