دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

ایا میدونستید از روی سایز پا میشه سن رو تشخیص داد؟؟؟ سایز کفشتو ضربدر۵ به علاوه ۵۰ ضربدر ۲۰ به علاوه ۱۰۱۳ سال میلادی تولد رو ازش کم کن یه عدد ۴ رقمی میشه که ۲ دقم اول سایزپات و ۲ رقم دوم سن!!

ما پسرها از موقعي فهميديم بزرگ شديم که تو سلموني زير مون چوب نذاشتن

یکی از فانتزیام اینه که برم کره ی ماه از اونجا نیگاه کنم ببینم دیوار چین دیده میشه ولی میدونین به چی دارم فک میکنم؟؟!!
دارم فک میکنم با این شانسی که من دارم نیمکره ی این طرف زمین روبروی من خواهد بود.

لایک:اخه این شانسه تو داری
لایک:حالا کی گفته داری میری الکی جوگیر شدی
لایک:ناراحت نباش خودشم نیاد نامه اش میاد!!!!(اینو واسهد دله خودم گفتم!)

اشتباه نکنید لطفا...
فقط اولین مرد آدم بود... اونم ک یکی میگه بود یکی میگه نبود...
و اما جنس ناب زن! که اولین احسنت خدا را شامل شد...
دخترا نه دست، نه هورا! خیلی هم بی تفاوت!^_~

احترام پدرم به حریم خصوصی به این صورته که
اول در رو باز میکنه٬ بعد طی همون فرایند باز شدن در٬ همزمان چند ضربه ای هم به در میزنه !!!!

دوستااان یه چی بگم منفجر شید از خنده!
روز پدر بودو همه فک و فامیل خونه بابابزرگم جمع بودیم,وقت شام شد,دلتون نخواد شام قیمه بادمجون بود.
همه حالته سفره گرفتن که شامو بزنن بر بدن!خاله ی گرام بنده وقتی جمع در سکوت بود با صدایی بلند و رسا گفت: من خیلی بادمجون دوست دارم,ولی هروقت لب میخورم بادمجونم باد میکنه!!
من:0_o
فک و فامیل:@@
سفره:))))
بادمجون:/0 کمممممک!!

اعتراف میکنم بچه که بودم یکی از تفریحات سالمم این بود که روی مورچه چسب بریزم بعد هم عزاب وجدان میگرفتم با خلال دندون چسبو از پاش باز میکردم یه قند میزاشتم جلوش بخوره!!!!!!!!خخخخخخخ!

دوستم ازم پرسید چه تخم مرغی دوس داری؟؟
میگم : من تخم مرغ عسلی.
اس داده چه جالب چجوری تو تخم مرغ عسل میریزین؟؟ :-O
من دیگه نمی دونم چی بگم :-((
بابام اینجور مواقع میگه من نمیدونم شما با این IQ چجوری درس میخونین

عاغا اعتراف میکنم کوچیک که بودم با مامانم رفتم ارایشگاه نشستم ساکت دیدم زنه ارایگشره داره ابروهای مامانو برمیداره خلاصه ما رفتیم خونه بابام خواب بود دیدم ابروهاش خیلی بدحالته شبیه سبیله از بس پرپشت بود هیچی دیگه یه تیغ برداشتم دوتا ابروهاشو زدم از ته بند خدا از خواب که پا شد همه غش غش روش خندیدن تا یک ماه بیرون از خونه نمیرفت من بهش گفتم بابایی پشم گوسفند بچسبون خیلی خوشگل میشی
گفت خفه شو خواب که رفت خودم پنبه چسبونم با چسب برق خو چیه ابرو نداشت :))))))))

يك جمله ي فوق العاده كه در هر ايستگاه اتوبوس ژاپني نوشته شده است:
اتوبوس متوقف خواهد شد اما شما پياده روي به سوي هدف را ادامه دهيد!!!!!!!

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که یه خواننده مشهور و ثروتمند بشم و در اوج شهرت دیگه نخونم تا اینکه بعد از ده سال یه البوم بدم بیرون دنیا رو بترکونه و من دوباره پا به عرصه بذارم.
لایک:ارزو بر جوانان عیب نیست :|

اعتراف مى كنم بچه كه بودم زدم شيشه آستون مامانم رو انداختم زمين تقريبا همش خالى شد
بعد با تمام خونسردى رفتم شيشه رو پر آب كردم گذاشتم سر جاش
آخ آخ آخ آخ آخ مامانم چه بد و بيرا هايى كه به كارخونه سازندش نگفت ...

نشسته بودییم دور هم مجلس هم خیلی گرم ودوستانه یهو یک از فامیلای دورمون به من گف خوب کلاس چندم میری ؟من گفتم میرم سوم راهنمایی کلی خندید(من با حالت ضایگی نشسته ام) وقتی خنده اش تموم شد گف یادش بخیر ما راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر وقت عصبانه می شد داد میزد گوساله ها من جای پدر تونم.هیچ وخ نفهمیدیم به مافحش میداد یا به خودش....؟؟

چشمتون روز بد نبینه با خانواده رفته بودیم واسه پدرجان پیرهن بخریم بابام به فروشنده گفت آقا(بعععله)یه دونه جی ال ایکسشو بده!!!!
(منظور پدر ایکس لارج بوده)
من:|
پدر:)
فروشنده@@
خانواده@@
شرکت خودروسازی:|