دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

بچه که بودم تبلیغات بینِ فیلما رو از خود فیلما بیش تر دوست داشتم!!^ــــ^

بابای من انقد با آب و تاب از نشستِ خبریِ 1+5 صحبت میکنه که انگار خودش اونجا بودهههه!!!
والــــــاا

زمستان را باور نکن!!!
هوای نبودنت سرد تر از ان حرف هاست...

دوست دارم داد بزنم و به بعضی ها بگم:مد شدی به همه میای.................

مرور میکنم خاطره های با هم بودنمان را اما مگر کپی برابر اصل میشود؟!

ای دو دستت بهره دوست ز تن گشته جدا.....دست گیری بنما از من تنها عباس
الحق که به تو ، نام قمر می آید.....ای ماه ترین عموی دنیا عباس …

دستانش را بریدند تا از حسین دست بکشد !
می دانستند دلش لبریز از عشق حسین است ، هدف تیرها کردند قلبش را …
گفتند در سرش هوای حسین است ، چه کنیم ؟
اینجا بود که پای عمود آهن به میان آمد …

قصه ی من قصه ی کسی است که سالهاست می گوید "خرش از پل عبور کرده" ولی کسی نپرسید که خرش سالم رسید یا آخره راه مُرد؟؟؟؟

خوش بحالتون باز کودک درون شما چیزای مَعقول ازتون میخواد کودک درون من هی به من میگه کِرم بریز ^ _ ^

خانواده من بعد از خوندم این پست
K : E @@@@@
به همین دکمه اینتر قسم دیشب یه بی آبرویی سرم اومد که نگو , عاغا دیشب عموی بزرگم با زن و دوتا دختراش اومدن خونمون , ناراحتشون اخمو بود ^_^
همه تو پذیرایی نشسته بودیم منتظر بودیم ببینیم چی شده که عموم شروع کرد به حرف زدن , درباره مشکلات مالی و خانوادگی و ....
بابامم براش حرف زد دل داریش داد و آرومش کرد ,بعدشم با دست زد رو شونه عموم گف : داداش من مثل کوه پشتتم
منم بخت برگشته بیچاله هم که کنار عموم نشسته بودم خواستم بخندونمش انگشته اشارم تا آرنج رو کردم تو پهلوش ^_^
تررر , عموم گوزدید
آب دهنم رو قورت دادم و گفتم پروردگارا خودت به خیر کن ^_^
هیشکی چیزی نگفت که یعنی ما چیزی نشنیدم ^_^
اجیم کشولوم : مامان عمو گوزید ؟؟؟ ^_^
پوفففف همه زدن زیر خنده
عموم و بابام افتادن دنبالم منم فرار میکردم , پروردگارا نجات بدم
آجیم : مامانی عمو گوزید پس چرا میخوان کامران رو بزنن؟؟
اینو که شنیدم دیگه خنده نزاشت فرار کنم ,گرفتن لنگ راستشون رو تا زانه کردن تو حلقم , آخ خ خ خ حامد داداش بیا زیر بغلمو بگیر ببرم دستشویی استخون سالم تو بدنم نزاشتن^_^
کامران بد شانس 0‎_o
حالا تو خونواده من هیچکی جرات نداره یه ذره دمغ بشه همچین با انگشت میافتن به جون پهلوش که به غلط کردن میافته و کلا مشکل یادش میره اصلا پهلوهای هممون سوراخه
خانواده جو گیره من دارم اخه والا

مامانم خطاب به مرغ مینامون:
سلام عزیزم، سلام پسرم صبحت بخیر! خوب لالا کردی؟
بزار برات دون بیارم عشقم بخوری چاق بشی
چله بشی… آی مامان قربونت بره.. ای جانم ای جانم!
مامانم خطاب به من:
هوی شتر نمیخوای اون تن لشت رو از جات بلند کنی؟
انقدر آدم لــــــــــــــَش!!
فک و فامیل من دارم

اگر روزی بین رفتن و ماندن شک کردی:
حتما برو، بی معطلی...!!
چون نمی بایست کار به شک می کشید
که بیاندیشی یا نیاندیشی ....!!

مثل يك سيب ميماند در گلويم...راه تنفسم راگرفته...
ميگويند گريه كن سبك ميشوى..
و من ميخندم به اين جماعت ساده لوح...
وقتى خنده هست , ديگر گريه چرا?
ميخندم تا چشم دنيا كور شود...
در اين چرخ وفلك كه ميچرخدبى وقفه,من هم ميچرخم...
كم نمى آورم دنيا...كم نمى آورم...به هدفت نرسيدى...من غمگين نميشوم تا دنيا دنياست...
يادت نرود...ميچرخم..تاميچرخى...

خواب ديدم....ترسناك...ترسيدم....!!!!
من بااين سن گوشه اتاق كز كردم...
يكى ميپرسد:چه شده...?!
ومن ميگويم:ميترسم...پدرم راميخواهم...
هرطور كه باشد...معتاد هم باشدفرقى نميكند...
دستش راميبوسم...ميترسم...من فقط اورا ميخواهم...

گوش كن! ميشنوى...?
صداى قلبم را ميگويم...ميتپد...براى تو...
خوشبحال من كه تو رادارم...
حالاچه...?ميشنوى...?
ديگر نمى تپد...!وقتى تونباشى...
پس وقت رفتن به فكر من نه,به فكر اين قلب باش...
بى تو يعنى"تپيدن ممنوع"

مادرم