اس ام اس

خدايـــا ؛ ايـن روزهــا حرفهـــايم بوي ناشـــکري مي دهنــد ... امـــا تـــو... بـه حســـاب تنهــايي و درد دل بگـــذار

قاب گرفتم بــ ِ صورتم آویختم حالا با خیال راحتــ هـــر وقت دلم گرفت " بُغض مـــی کُنــم

چه فرقی دارد ،
پُشت میله ها باشی ؛
یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن ،
وقتی که آرزوهایت ،
در حبس باشند !

دلم میگیرد ،
از فرصت هایی که ؛
می گذرند ،
و من همچنان در اسارت خویشتن!

چقدر سرد است ،هوای دستانم ،و چه تنها می گذرد این تن من ،از کوچهء خیال های خوش ،آغوشی که هیچ کس برایش ،احساسی خرج نکرد ...

دلم ؛
آری دلم ،
گرفته است ،
از تمام لحظه هایی که در طالع من رقم خورد !
از همه چیزی که بر باد رفت ،
حتی نفس هایی کمه بر باد حبس ؛
رفت !

سخت است با گریه بنویسی دردهایت را
اما بگویند ؛
چه زیبا مینویسی
و لبخندی ساده و .
من در خویشتنم ،
باز هم ؛
همه ام را سکوت فرا میگیرد ...

ممتد مانده ام ؛ انگار
سکون عجیبی ،
در شب ،
میان ذهن من ؛
جولان می دهد
مثل در خواب رفتن یک رویا ،
با تصویری تمام سیاه !

اجبار عجیبی ست ،
خوابت بیاید ؛ یک دنیا
اما ؛
از درد تنهایی بیدار باشی !
از سکوت نافرجام !
شاید از حبس نفس !

 بله اما ! ..از خود که میگذری دیگر رنگ خودت را نخواهی دید .. و می شوی محض !
آری میشوی تنهای محض !

آنـــقدر نـفس مـی کــشم …
تـــا ،
تمـــام شـود..
همـه ی آن “هـــوایــی” کـه ،
ســـراغ ِ تـــو را مـی گــــیـرد …

چه زخم هایی بردلم خورد؛
تا یــــاد گرفـــتم…
که هیــچ نـــــوازشی،
بـــــــــی درد نیست . . .

نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی
به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی
نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی
به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی
نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی

خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !

چرا زنان ، مردان باهوش را دوست دارند؟
بخاطر اینکه دو قطب غیر همنام همدیگر را می ربایند