دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

عصای چارلی چاپلین تو حلقم اگه دروغ بگم!
چن وخت پیش داداشم سرما خورده بود پدرمم میخواست بهش آمپول بزنه عاقا همین که پدرم آماده زدن شد
داشم
شلوارشو کشید بالا د فراررررررررر....!
یهو چش پدرم به منی که پشت دیوار یواشکی داشتم نیگا میکردم خورد
گفت:پسرم پس تو بیا بخاب تا سوزن سفت نشده
منو میگی داشتم مولکولای هوارو گاز میزدم......
پدر صرفه جویی دارما.!!!!
من که میگم اینا اثرات تحریمه وگرنه پدر من اینجوری نبود.
هییی تحریم خدا ازت نگذره.

به دوست خود دروغ بگو اگر انرا افشا نکردمیتوانی حقیقت را به او بگویی

مارا به جبر هم شده سر به راه کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها

حرف
"مـــــــــــــرد"
اومد وسط، یادم به جمالت افتاد.

همه لوتیا
همه با معرفتا
همه از یاد برده ها
همه سر شلوغا
همه اونایی كه وقت برابقیه دارن برا ما ندارن
همه بیخیالا
همه رفیق بازا
همه اون هايی که تایادشون نکنی یادت نمیکن
همه يادشون باشه ما بدجور يادشونيم

آقا من یه خاهرزاده دارمظاهرا کوشولو،،،،،اماباطنن،،،گودزیلا،،،،بله دهه هشتادیه،،،،،،،،،چندروز پیشارفتم خونشون مگم پوریاخاله جونی،،،،،سلاااآام(گفتم باهاش ازدره دوستی واردبشم شایدیه فرجی شد امروز رو از دستش جون سالم بدر ببریم)
پس ازاندکی تحمل میبینم جواب نمیده!!!!!
یه نگاه به خواهرم کردم دوباره میگم پوریا،،،،،،،خاله اومده ها،،،،،
یهو درحالی که گوشی مامانش درگوشه گذاشته به صورت کاملاجدی میگه:خاله،،،،،حوصله ات رو ندارم ولم کنبزال ببینم چرا دوباره داره ردم میکنه،،،،،اه،،،،،،،
من: :| فکرکنم بادوست دخترش دعواش شده!!!!!!!!!
همچنان من: :|
خواهرم : :-D
خواهرم بعد ازجویده شدن فرش: :-) خوب ضایعت کرد حال کردم!
پوریا: :-P

من نمیدونم این بچه خرخونا وقتی ازدواج کردن وبچه دارشدن
از چه افتخاراتی میخوان واسه بچه هاشون تعریف کنن ؟!
دِ آخه یه فرار از مدرسه ای ،
یه کتک خوردن از ناظمی ،
یه واحدهای پاس نشده ای
یه دعوا و بزن بزنی ،
یه چیزی باید باشه که با هیجان تعریف کنن!!!
خوش به حال بچه های خودمــــــــون ...

چندوقت پیش آجیه دهه هشتادیه ما داشت کتاب کار ریاضی اول دبستانشو حل میکرد بعد عکس جیمبو رو گذاشته بودن تو کتابش،حالا ایشون عکسو دیده میگه:هییییییییی یادش بخیر جیمبو...!!
عاغامن دیگه اون لحظه بدجور به دیواربتنی احتاج داشتما...
والامن که دهه هفتادیم درست یادم نیس اونوخ این فسقلی چی میگه آآآ...
خدااااااااا منوهرکی ازاین گودزیلاهاتوخونه کنارش داره رو حفظ کن.......

سلام ب بچه های 4جوکستان!
این اولین پست من هست پس لطفا روحیه بم بدین!
دیروز مامان جونم داداشم رو فرستاده تا خرید کنه.لستسو داد دستش،بد گف راستی تا یادم نرفته بگم،واسم ی شوکولاتی چیزی تو این مایه هام دیدی بگیر!
داداشم: مثلا چ جوری باشه؟
مانی: ی چیز ک راحت باز بشه و راحت هم قورتش بدم!!!!
من:!!!
اره، می خوای بگی فهمیدی اینجا کجاست؟درسته همونجاست! در همون حدی هم ک تو فک میکنی هست.^|^

تا چن هفته پیش فکر میکردم بدشانس ترین موجود دنیام،ولی داداشم یکی رو که از لحاظ شانس باهام برابری میکرد رو معرفی کرد،اسمش اسکاره یه مارمولک کارتونی که هر بلایی سرش میاد درکش میکنم.هههههی
اگه ندیدینش ببینین تا از خنده روده بر شین.

اولش صداوسیمامیخواست بگه مامانه سوباساومربیش دوست معمولین بعددیدخیلی ضایعست!
گفت عموشه!!!!!
ماهم گفتیم باوشه!!!!!!!! ;-)
آخه 4جوکیای محترم!!!!شمابگید،،،،،مگه میشه یه برزیلی عموی یه ژاپنی باشه؟؟؟؟
خخخخخخخ
شمام بگید باوووووشه!!!!!!;-)

یکی از قوانین مهم زندگی اینه که هرچی می خوای نمیشه یا به سختی میشه؟!!
حالا اگه از چیزی بترسی،هیچی منتظر باش به زودی سرت میاد.
نه؟

گفتم :
یک کم حرف دارم با یک کم بی تابی ... ،
گفت :
یک کم کار دارم با یک کم بی حوصله گی ...
.
.
.
این روز ها انگار ... ،
یک کم ... ،
یک کم زیاد است ...

سه ساعته اومدم وبگردی
در اتاقمم بستم ک مثلا دارم درس میخونم
بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟
گفتم دارم درس میخونم بابا
میگه دختر گلم بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی!!!!

رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن
پشتشو نگا کردیم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزه اومد !