دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

هركي دلش واسه ديدن يه دختر٢٥ساله باقيافه واقعي خودش شامل:
دماغ خرطومي
گونه،پيشوني،لب،چونه،بدون بوتاكس وپروتز.
ابروهاي كت وپهن ودست نخورده.
سيبيلو.
بي گوش.
چادري.
تنگ شده بكوبه لايكو به ياددهه٦٠وقبل اون دوران.

یه سبدایی هستن که با حصیر می بافن دوتا دسته داره
من همیشه توهم اینو دارم که بعد از تولد ، از بیمارستان تا خونه رو با این وسیله نقلیه طی کردم. بابام یه طرفشو و مامانم هم یه طرفشو گرفته بوده!!!!!
نمی دونم چجور این فکر تو سرم افتاده اما افتاده دیگه
همین /ــــــ\

عاغا پدر بنده آچارفرانسه تشريف دارن درتمام عرصه هاي تعميراتي خودكفا شدن دستيارشونم عموي بنده است كه محاله باهم كاري روشروع كنن بدون خسارت جاني ومالي به پايان نرسه(كل فاميل بهشون ميگن پت ومت)
يه نمونه ازتخصصاش!
يهLCDسوني براويا٤٢اينچ داشتيم قابش واشده بود.يه روزكه خونه نبوديم پت ومت آوردن باسيخ داغ سوراخش كردن وبهش مفتوم زدن پيچوندن مثمأ تعميرش كردن منم ازش به عنوان رخت آويز استفاده ميكنم.خخخخخ

امام حسين (ع):
بخشنده ترين مردم كسي است كه به آنكه چشم اميد به او نبسته، بخشش كند.
كشف الغٌمه،ج2،ص239

رفتیم بیمارستان عیادت
بابا: حالا شما برید پسرم پیشش می مونه.
توی خونه:
مامان رو به بابا: نون تموم شده ! برو یه چندتا بگیر بیار
بابا: باشه الان پسرم میره میگیره.
لوکیشن:(سیزده به در سال نود و یک)
همراهان محترم: آب نیست دستامونو بشوریم؟!؟
بابا :دبه همین جاست، الان پسرم میره از چشمه آب میاره!.
پس از مهمونی پشت در خونه:
کلیدا رو یادم رفته بیارم!
بابا: اشکال نداره ! الان پسرم میپره بالا درو باز میکنه!.
توی خونه تلفن زنگ میزنه:
بابا:الو به شهاب بگو در پارکینگ رو باز کنه ماشین رو بیارم تو.
پدرم:)))
پسرش:(((همین

داشتم تو ۴جوک پست میذاشتم. اصلا هم حواسم به ساعت نبود. اومدم تو بخش کاربری دیدم میتونم پنج تا جوک بفرستم. پنج تا رو نوشتم و فرستادم که در عین ناباوری دیدم پنج تا دیگه هم دارم. و تازه اون موقع بود که متوجه شدم بعد از پست پنجمم ساعت دوازده شب شده و حالا فرداست!
یعنی چنان شوقی در وجودم پدیدار شد که اگر خبر فتح خوارزم و بخارا رو بهم میدادن، چنان شعفی به وجود مبارک دست نمیداد!

یکی از دوستام همیشه امیر تتلو رو با احسان خواجه امیری اشتباه میگیره. آخه نمیدونم چطوری اشتباه میگیرتشون؟ هرچی هم میگیم که بابا، این دوتا نه صداشون شبیه همه، نه سبک خوندنشون، نه اسماشون و نه ریخت و قیافشون، بازم نمیفهمه.
دوست خنگه ما داریم؟

سلامتی رفیقایی که تلخ میخورن شیرین صحبت می کنند بزن لایکو .سلامتی خودمون که همیشه تو سینمون حبس میکشیم ولی افسوس ملاقاتی نداریم .
بزن اون لایکو رفیق

یکی از فامیلا همین امروز زنگ زده مبارکه داماد عزیزم!
ایشالله خوشبخت بشی!
به پای هم پیر شی ! میگم موضوع چیه؟
میگه ....
(دخترم) گفت توی فیس بوک ادش کردی از اول میدونستم .
نصیب هم میشید!!!.
والــــــــــــــــــــــا ...

جشن عقد یکی از دوستام بود. ما هم کنار سفره ی عقد بودیم. منتظر بودیم که عاقد خطبه رو بخونه. عاقد قبل از اینکه شروع کنه داشت یه چیزی رو یه تیکه کاغذ مینوشت و حواسش به دور و برش نبود. یکی از مهمونا صدا زد حاجی، خطبه رو شروع نمیکنین؟ عاقد جواب نداد (غرق در نوشتن بود!). یه دو سه بار دیگه صداش کردیم دیدیم متوجه نشد. دفعه ی آخر که طرف صداش کرد و جواب نداد، من گفتم حاجی رفته گل بچینه!!
از شدت خنده و ترکیدن مهمونا فقط همینو بگم که یکیشون که داشت شیرینی میخورد چنان پـــــــــــخ کرد و خندید که شیرینی های تو دهنش پخش شد رفت قاطی اون خاکه قندای تو پارچه ی بالاسر عروس و داماد شد. یکی از کوچولوها هم که تو بغل مامانش بود از خنده ی یهویی ملت زد زیر گریه. عروس هم که داشت قرآن میخوند هی قرمز و قرمزتر شد تا جایی که دیگه نتونست تحمل کنه و اونم زد زیر خنده. به قول بچه ها اصن یه وضی شد!!!
و اینجا بود که موفق شدم کاری کنم که حاجی سرشو بالا کنه!

یادمه تو اتوبوس از یه نفر شنیدم که به اون یکی میگفت .
«««انسانها آنچه را که فکر میکنند خلق میکنند.««««
به افتخار اون هایی که فکر نمیکنن بزن لایکو

یکی از آزمون های سخت الهی اینه که سوار آسانسور بشی و خودتو تو آیینه نگاه نکنی!بیشتراونایی که نگاه نمیکنن آشکارا معذب هستند!دیدم که میگما!!!!!

میدونی آدما بین " الف " تا " ی "قرار دارند..!
بعضی ها مثل "ب"برات میمیرن!
بعضی ها مثل" د" دوست دارن.!
بعضی ها مثل "ع" عاشقت میشنوند..!!
مثل "م" منتظرت میمونن تا مثل "ی" یارت شوند..!!

یه بار خونه مامان بزرگم اینا رفتیم قرار شد منو خواهرم شب خونه مامان بزرگم بخوابیم با خاله هام تقریبا تا ساعت ۳ بیدار بودیم و حرف می زدیم !یه فیلم سینمایی داشت نشون میداد در مورد دایناسورها بود که وحشتناک هم بود……….آخرش رفتیم خوابیدیم من خواب بودم دیدم یه چیزی داره رو دستم راه میره سوسک بود! چنان جیغی زدم که نگو از تو اتاق زدم بیرون بعد همه بیدار شدن خالم تو خواب و بیداری داشت می گفت فرار کنید دایناسورا حمله کردن!!!!!!
ما رو میگی از خنده چسبیدیم به زمین !
خوب خاله ی من مجبوری شب فیلم وحشتناک ببینی آخه؟

دختــــر چیـــست !؟
.
.
.
تنها موجودی که میتونه دوستیه 20 ساله بین 2 تا پسر رو خراب کنه
:|