دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

دیگه پستای آرین ته کشیدن
فکو فامیل آخه سوتی نمیدن
نه مامان گیر میده بم مثل سابق
نه بابایی دیگه مثل یزیدن
اصن سوژه ندارم پاکه پاکم
ازاین حزن گران بس چاک چاکم
دلم دنبال پستای جدیده
چرا هیشکی دیگه سوتی نمیده
دارم پژمرده میشم دیگه از غم
بزن لایکو بزن لایکت تو حلقم
تقدیم به دوستان
هرچی کرمته خلاصه...

یکی از فانتزیای عاشقونم اینه که یه روز صب که بیدار شدم ببینم 3تا اس داده !!!من قانعم بیشتر نمیخام!!زنگم نزده باشه چون این حتی تو فانتزیم هم نمیگنجه!!!
اونوخت خودم با دستای خودم ،خودمو محو میکنم...

دوستان من خیلی خوبند.
اینقدر خوب که اگر به آنها زنگ نزنم زنگ نمیزنند و اگر پیامی نفرستم پیامی نمیفرستند.
انگار دوستی یک بازار است و باید مبادله کرد!!!!
دوستان من خیلی خوبند.

هر چند نمــــــي دانم
خواب هايت را با که شــــــريک مي شوي ..
اما هنـــــــوز هم
شريک تمام بي خـــــــوابي هاي من توئي ..

یکی از فانتزیام اینه که وقتی از عشقم ناراحتم وخیلی دلم شکسته ،ومیگم اصلا دیگه بهت فکر نمیکنم!آره انگار اصلا دیگه مث قبل عاشقت نیستم!
دو ثانیه بعد دوباره اشک تو چشمم حلقه نزنه!!!وواقعا دیگه بهش نکنم...
یکی منومحو کنه خسته شدم!!!

آگاه باشيد، همانا زبان پاره اي از وجود انسان است، اگر آمادگي نباشد سخن نمي گويد، و به هنگام آمادگي، گفتار او را مهلت نمي دهد، همانا ما اميران سخن مي باشيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده، و شاخه هاي آن بر ما سايه افكنده است.
بدانيد كه همانا شما در روزگاري هستيد كه گوينده حق اندك، و زبان از راستگويي عاجز، و حق طلبان بي ارزشند، مردم گرفتار گناه، و به سازشكاري هم داستانند، جوانشان بداخلاق، و پيرانشان گناهكار، و عالمشان دورو، و نزديكشان سودجويند، نه خردسالانشان بزرگان را حرمت مي نهند و نه توانگرانشان دست مستمندان را مي گيرند.
حضرت علی (ع)

اغا ما میایم 4جوک یدفه یه جوک توپ به ذهنمون میرسه تا صفحه ی ورود به سایتو باز کنم یادم میره:|
هیچی دیگه الانم همینجوری شد گفتم دیگه اومدم یه چیزی بنویسم کیلوبایتم حیف نشه:|

ببخشیدا این افق wc عمومی هم داره؟ گفتم از الان بپرسم اگه یه روز پا داد تو افق محو شیم از این بابت خیالمون راحت باشه!

میخوام عوض شم
میخوام حقمو بگیرم میخوام بشم خدای جنگگگگگگ

میخوام دنیامو عوض کنم میخوام داد بزنم که دنیا هنوز منو نبردی

میخوام از همین امروز همه فکرمو خالی کنم از امروز زندگی میکنم

از امروز هر چیزی رو دنیا ازم پس گرفت با بهراش ازش پس بگیرم

میخوام داد بزنم که دنیااااااااااااااااا بجنگ تا بجنگیم

من......سالهاست که دویدمو..دویدمو...دویدم...
آخرش ....به کوچه بن بست رسیدم ........!!!
ته کوچه.............روی دیوار............
با یه خط درشت نوشته بودن"" فقط خدا ""...................

کاش از اول می دونستم......کاش....................

از فانتزیای دیگم اینه برم تو افق بچه های ۴جوک رو که تو افق محو شدن از دست غول نجات بدم
بعد اخرش که میخایم از افق بریم بیرون یکی مجبور باشه حواس غول افق رو پرت کنه! بعد من بگم: من میمونم شما برین !برین به طنز دنیا کمک کنین!دنیا به شما نیاز داره!
اونا هم اشک تو چشاشون جم شه و از افق خارج بشن!!!!
و آخرین صحنه ای که منو میبینن از لا به لای دروازه ی افق هستش در حالی که داره بسته میشه و من پریدم و رو هوا دارم میرم به سمت غول!!!!

وقتی که من ! را دور می زنی
یادت باشد!
عشق را در میدان من ! آموختی.
دوباره به من ! خواهی رسید

از فانتزیام اینه بفهمم نصف شبا که افق نیست دقیقا اگه مه نباشه کجا باید محو شم؟؟
به نظرم تو حق شبا در فانتزیا ظلم شده !!!

من از بچگی ، البته دوران راهنمایی ، دبیرستان که همیشه دیر می رفتم مدرسه ، سر صف دعا و قرآن می خوندم ، به خاطر همین معلممون من رو برای گروه صعود انتخاب کرد ، یکی از بچه ها همش استرس داشت ، معلم گفت خوب محمد رضا تو سر صف دعا می خونی چجوری استرس نمی گیرتت به ما هم بگو تا دوستت راحت شه ؟!
من رک گفتم همیشه تصور می کنم شماها همتون مث یه گله گوسفندین ، آدم از گوسفند که خجالت نمی کشه ؟ می کشه ؟
هنوز حرفم تموم نشده بود حمله کرد و ما رو شوت کرد از گروه بیرون ، معلم بی جنبه ای داشتیما ، راه حل به این خوبی ! کیا قبول دارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟........

قبول دارین فقط تنها در صورتی بوی ادکلن ماندگاره که بوش بد باشه !؟؟؟