دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

از اهل زمانه عار می باید داشت/وز صحبتشان کنار می باید داشت
از پیش کسی کار کسی نگشاید/امید به کردگار می باید داشت
(ابوسعید ابوالخیر)

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست/تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجودم همگی دوست گرفت/نامی است ز من بر من و باقی همه اوست
(ابوسعید ابوالخیر)

ایزد که جهان به قبضه قدرت اوست/داده است تو را دو چیز کان هردو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را/هم صورت آنکه کس تو را دارد دوست
(ابوسعید ابوالخیر)

عاغا تا حالا دقت کردین تو کارتونای ما دهه شصتیا همه داشتن دنبال مامانشون میگشتن
مثه کوزت،حنا،چوبین،ای کیو سان...
فک کنم تحت تاثیر همین برنامه ها بود که من تا الان فک میکنم که یه مامان دیگه دارم که منو ول کرده رفته...
پاشم برم دنبال مااااماااانم.....

تنهایی آدمها یه دریا عمق داره ،
ولی پر کردنش با یه لیوان محبت ممکنه ...

یه روزبایکی ازمخاطبای خاصم رفتم بیرون توچشام ذل زده میگه عشگم یه اعتراف کنم ناراحت نمیشی!!!!بگونه.من قبل ازاینکه عاشق توباشم عاشق یکی دیگه بودم الانم که دیدمش اون عشق دوباره زنده شد.منم غیرتی باپشت دست یکی زدم تودهنش اونم هیچی نمیگه ماهم منتظرفحشوجفتک پرونی!!!! دستشومیکنه توکیفش !منم منتظردیدن سلاح گرموسرد که منو باهاش بکشه دیدم یه آیینه ازتوکیفش درآوردو گفت خدابگم چیکارت نکنه رژلبموخراب کردی حالاچیکارکنم.بعدمیخنده میگه دیونه منظورم اون ماشینس .حالامیفهمم بی شوهری چه کارهاکه نمیکنه

یه برادرزاده دهه هشتادی دارم انیشتنی واسه خودش یه روز رفتم خونشون دیدم شیرگازوهی بازوبسته میکنه میگم عمونکن خطرناکه میگه عمواولاتونمیفهمی پس دخالت نکن دوما میخوام آقای ایمنی بیاداینجاوباهم بهش بخندیم واقعاماباهمچین موجوداتی میخواهیم زندگی کنیم

قدیما اول مهر رو خیلی دوست داشتم چون اول مهر می رفتم مدرسه ( منم درس دوس ...)
اما الان عاشق اول مهرم چون گودذیلامون میره مدرسه

بیـــــــــــزارم ...
از افرادی ....
که صدای عـــــرعـــــرِ خود را ...... نمی شنوند .....
درحالیکه گوش های تو را .....
دراز می بینند!

یه روزبایکی ازدوستام رفتم سرکلاسشون استاداونا عکس پای چندتاپرنده رو آوردونرسیده منوبلندکردوگفت این پا مربوط به چه پرندیه!!؟؟منومیگی کم نیاوردموهرچی پرنده بودوگفتم تازه کار به جایی رسیدکه اسم چنتاچارپاروبردم.خلاصه استادگفت لطف کن اسمتوبگومنم بچه پروپاچه ی شلوارمودادم بالاگفتم حالاشمابگیداسم من چیه؟؟؟؟یهوکلاس ترکیداستادم رفت کما بیچاره.بعدهافهمیدم استاده دربه دردنبالمه

کیا یادشونه کتاب های فارسی قدیم جا برای خوشنویسی داشت ما هم همرو بد خط بدخط مینوشتیم تازه تشویقم میشدیم

گاهی خنده بیخ گلویم را
می گیرد!
آخرش هیچ کس نفهمید
ناخوشی من چیست...
همه گول خوردند...

چشم خمار خویش را بر همه باز میکنی
نوبت من که می رسد این همه ناز میکنی

غضنفر خیلی مقید بود تا کارش تو اینترنت تموم میشه حتما دکمه Home (همون که یه خونه بالای اینترنت اکسپلورره دیگه ...) رو بزنه بعد پاشه . یه بار بهش گفتم لازم نیست که !!! گفت : چرا. خیلی هم لازمه . من یه بار این کار رو نکردم وقتی پا شدم دیدم ای بابا ...خونه نیستم که..تو کافی نت ام...

(4جوکیه) خرش میمیره ، (3جوکیا) میگن بریم برای مسخره بازی بهش تسلیت بگیم....وقتی که میرن.. (4جوک) میگه أصلن فکر نمیکردم خرم اینقد فامیل داشته باشه ؟؟؟؟
4جوک:******
3جوکیا : !!@@!!
کارلوس کی روش:^^^
خره : %!%!