دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

مـوقـع درس خـونـدن بـایـد یـه گـیـره بـزنـم بـه پـلـک بـالـایـی چـشـمـم و
وصـلـش کـنـم بـه مـوهـام... یـه گـیـره هـم بـزنـم بـه پـلـک پـایـیـنـی و
بـچـسـبـونـمـش بـه یـقـه لـبـاسـم...
تـا شـایـد ایـنـجـوری بـتـونـم رنـگ جـلـد کـتـابـمـو تـشـخـیـص بـدم!!
اثـــن یـکـي جـواب مـنـو بـده :
ایـنـا قـرص دیـازپـامـه یـا کـتـاب درسـی؟؟؟
اونـجـا ایـسـتـگـاه تـوقـف مـغـزه یـا جـلـسـه امـتـحـان؟؟؟
اونـا چـراغ گـردونـه یـا چـشـای مـراقـب؟؟؟
مـن جـوکـجـو ام یـا دانـشـجـو؟؟؟
اثـن مـن کـیـم؟ ایـنـجـا کـجـاس؟؟؟؟
ایـن جـعـبـه نـورانـی چـیـه جـلـو چـشـمـم؟!!!
( نـمـونـه ای از بـحــران هـویـت در ایـام امـتـحـانـات از زبـون خـرخـونا -بـازم تـاکـیـد مـیـشـه مـا اهـل ایـن سـوسـول بـازیـا نـیـسـتـیـم )

یه سوتی دمه عیدی که حالا یادم افتاد
داماد عمم فوق لیسانس کشاورزی و دکترای غلات داره
به جون فیل فور جوک
دمه عید زنگ زده به عمم که گندم چه جوری سبز کنم؟
تازه کلی هم سفارش کرده کسی نگه
اولا من دارم تحقیق میکنم ببینم این کجا درس خونده؟؟
دویما عمم اینقدر راز داری رو از کجا آورده آخهتو مهمونی خانوادگی که کل فامیل
جمع بودن نعریف کرد!!!
خدایی فک و فامیل رو داری؟

آدما گاهی لازمه
چند وقت کرکرشونو بکشن پایین
یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :
کسی نمرده.
فقط دلم گرفته


یکی از دوستام توی جاده ی دانشگاه با سرعت 100 کیلومتر زده پشت ماشینمو لوله کرده پیاده شده میگه : "چطوری امین میان ترم دینامیک امروزه ؟"

توی اون لحطه میخواستم کتاب جی-ال-مریامو با حل المسائلش و نمونه سوالاش از پهنا بکنم تو حلقش !!! :(

آغا یه بار همدانشگاهیم رو دعوت کردم خونمون-اومدیم اسانسور مشغول بود گفتم بیا از راه پله بریم ما طبقه چهارم -اومدیم به طبقه دو که رسیدم کرم درونم گل کرد وگفتم یه کم با دوستم شوخی کنم-
طبقه دو یه اقایی میشینه بد عنق و از دهه پنجاهی هایی سیریش-
دوستم که از من عقب تر بود داشت میومد-
من زود درطبقه دو با مشت و لگد زدم که تا این مرده بیاد
خلاصه دررو زدم و زود رفتم طبقه بالا-
این همسایه زود دررو باز کردو دوستم رو دید
هیچی دیگه خودتون فک کنید
همچین ضربات مشت و لگدی که من به در همسایه رده بودم فک کنین همسایه عصبانی با دوستم چکار کرد-
میخاست از طبقه دو پرتش کنه پایین -صنحه رو هم یه جوری بازسازی کنه که همه فک کنن خود کشی کرده--
یه همچین ادم مهمون دوستی هستم من
----------
تراکتور تبریز تو حلقم اگه دروغ گفته باشم
هاهاهاها

یه خواهر دهه هشتادی دارم که مادر همه گودزیلاهاس‏!‏‏!‏ از ۳‏,۴ سالگی نماز میخوند؛ یه بار که کل فامیل تو خونه بابابزرگم جمع بودیم این کوچولو داشت نماز میخوند؛ من اومدم کلاس بذارم گفتم‏: خواهر التماس دعا؛ واسه منم دعا کن؛ برگشت صاف تو چشام نگاه کرد و با صدای رسا گفت: من همیشه همه مریضارو دعا میکنم؛ نگران نباش‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏ فقط قیافه ی منو تو اون لحظه تجسم کنید دیگه
ازون به بعد به هرکی میگم التماس دعا بهم پوزخند میزنه‏;‏-‏(‏ا
این گودزیلاها کاری کردن که دیگه التماس دعام نمیشه از کسی داشت؛ خدااااااا
وااللا به غرآاآآن

قدیما صورت رو با سیلی سرخ نگه میداشتن.الان خانم ها با رژ گونه.آقایونم برن کشکشون بسابن‎:D

چـــــه ســـــخت است تشــــییع عشــــــق روی شانــــه هــــــای فراموشـــــی، وقتی میــــدانــــی پنج شنــــبه ای

نیــــست تا رهگـــــذری بر بــــی کســــی فاتحـــــه بخــــــــواند!

دلــــــم که گـرفته باشــد با صـــدای دستــــفـــروش دوره گـــرد هـــم گریه میــــکنم ، چه برســـد به مــــــــرور خاطــــــرات با هـــم بودنمــــــان....

توي اتاق بودم با فاميلا داداشم گفت اگه گفتين چرا نمك دون سوراخ داره؟؟؟
من اومدم بلبل زبوني كنم گفتم واسه اينكه نمكا نفس بكشن:|
يهو يكي گفت:واسه همين بعضي نمكا كه تنگي نفس دارن ميان به بالاي نمكدون مي چسبن
من:||||||||||||||||||||||
داداشم:||||
قانون جاذبه:))))))))))))))
فك فاميله ما داريم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چــقــدر خــوب مــیــشــد ..
تـو اوجِ لـحـظـه ی دلـتـنـگـی ..
کـه زانـو تـو بـغـل کـردی و تـکـیـه زدی بـه دیــوار ..
مـی اومــــد بـالا سـرت..
سـایـه ش رو تـنـت نـقـش مـی بـسـت..
هـمـون کـه دلـــیـــل ِ دلــتــنــگـــیـت ِ

یه روز توی تاکسی نشسته بودم یهو گوشیم زنگ زد سعی کردم بردارم ولی بیرون نمیومد!
بعد از یک دقیقه گوشی بقل دستیم زنگ زد!پس از کم تر از یک سانیه گوششیش رو در آورد پس از این که مکالمش با گوشیش تموم شد مثل پیام های بازرگانی گفت:
گوشی های GLX راحت از جیب بیرون میاد!
پس از آن پند زیبا من رفتم گوشی ی sony ericson با GLX عوض کردم

یه گداهایی هستن هر روز میان دم خونمون اولا که میومدن میگفتن غذا جمع کردی؟!
یه بار بهش پول دادم از فرداش اومده میگه پول جمع کردی!!!!
حالا همین الان پیش پاتون پا شده اومده میگه غذاجمع کردی میگم نه!
میگه پول جمع کردی میگم نه!
میگه لباس جمع کردی میگم نه!
میگه تو که از من گشنه تری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من 0_________0
کمیته ی امداد 0_________0
همون سازمانه که به گداها پول میده0________0
میترسم اگه اینطوری پیش بره پس فردا بیاد بگه لپ تاپ جمع کردی؟!

اینقده بدم میاد از اونایی که من ازشون خوشم میاد ولی اونا از من بدشون میاد.

هوس بستنی کردم...رفتم از سوپر مارکت روبروی دفتر خریدم. درش رو که باز کردم یکی اومد تو
: خانم کُپی دارین؟ لطفاً از هر کدوم دو سری...یه زونکن گذاشت رو پیشخوان!
من )) :
تموم شد...رفتم سمت بستنی یه نفر دیگه اومد
: خانم می خوام از کارتم پول بکشم، انجام دادم رفت بیرون...پشت سرش دو نفر اومدن شارژ بگیرن، یه نفر پرینت حساب می خواست، یه نفر اومد بسته ی پُستی ش رو تحویل بگیره، یکی ثبت نام اینترنتی داشت...
خلاصه الآن دارم یه لیوان شیر می خورم!!!خیلی هم مقوّیه!