دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک جدید

  1867

غضنفر با ماشين قراضش ميزنه به يه ماكسيماي نو . با هزار زور وزحمت از راننده رضايت ميگيره. تو 4 راه بعدي دوباره ميزنه به همون ماكسيما ، سرشو از ماشين بيرون مياره ميگه : برو برو منم !!!

  1866

دو نفر دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن !

  1865

غضنفر کمرش درد می کرده میره دکتر دکتر بهش میگه باید پیاده روی کنی چند روز بعد غضنفر زنگ میزنه مطب دکتر میگه دکتر جان من الان مرز ایران عراقم بازم پیاده روی کنم یا بسه ؟

  1864

خسیسه به رفیقش میگه : جعفر آخر هفته ماشینت و میدی بهم با خانوم بچه هام برم بیرون شهر ؟
رفیقش میگه: نه!!
خسیسه میگه : تعارف میکنی؟؟؟؟

  1863

حیف نون و یه تهرانی رو میخواستن اعدام کنن بهشون میگن به عنوان آخرین خواسته چی میخواین که براتون انجام بدیم. تهرانیه میزنه زیر گریه میگه این آخر عمری میخوام مادرم و ببینم. میگن باشه . . .
به حیف نون میگن تو چی ؟ میگه والا من . .
من ...
خواسته چی بگم . . .
خواستم اینه که این رفیقم مادرش و نبینه !

  1862

خسیسه به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه میبرمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی !

  1861

در اثر زلزله ای شدید در شهر حیف نون 13 نفر زخمی و در اثر تقسیم چادر 552 نفر کشته شدند !

  1860

غضنفر از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم

  1858

به آدامس می گن آرزوت چیه؟ میگه زیر دندون اصفهانی جماعت نیفتم

  1855

حیف نون تلویزیونشو می ذاره زیر آفتاب تا برفک هاش آب شه !

  1853

به حیف نون ميگن يه معما بگو، ميگه: اون چيه كه درازه، زرده، موزه ؟!!

  1852

به آبادانیه میگن فهمیدی زلزله اومد؟ میگه نه من روم اونور بود

  1851

خسیسه يک خوشه انگور میخره میبره خونه. به زن و بچه هاش هرکدام يک دونه انگور میده اونا میگن: بابا چرا فقط یک دونه؟
میگه: چه فرق میکنه، بقيه اشون هم همين مزه را ميده !

  1850

غضنفر صبح ميره مغازه و کرکره رو بالا ميکشه و ميگه بسم الله رحمان رحيم وارد ميشه و ميبينه همه مغازه رو خالي کردن کرکره رو ميکشه پايين و ميگه صدق لله علي العظيم !

  1849

غضنفر به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو مومن! مگه كشكيه؟!
غضنفر ميگه: بابا من كه راضيم، ننم هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!