دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک جدید

  75273

(>>> D!v@nE <<<)
یه دوست دخترم نداریم بهمون بزنگه بگه چطوری گلم . سنبلم . عزیز دلم میمیرم برات عاشقتم میشم فدات ... :D
بعدش منم بگم بتوچه ..بزاره بره دوره هم بخندیم :D
پست اولمه - پسرا دست جیغ ( جیق ) هوراااا

  75259

الان مادرم اومده میگه بیا دلستر بخور پسرم
تعجب کردم میگم دستت درد نکنه
میگه آخه از این تلخاست کسی نمیتونه بخوره
الان دنبال پدر مادر واقعیم میگردم

  75256

!!!!! 4jok.com !!!!! علامت مختض m.d.r.l.12.11
آیا میدانستید که حروف تشکیل دهنده ی جمله ی
(( گلِ من الان میام تا ببینمت بای بای))
توی یک ردیفِ حروفِ کیبرد قرار دارن؟
نه جدی نگاه کن!
حالا هنگ کن !
حالا لایک کن ! کلی زحمت کشیدم تا کشفش کنم!

  75231

***( ..ا. hamed66 .ا.. )***
این که میگن خدا همه چیزو به یه نفر نمیده راسته مثلا
دیوید بکام درسته خدا بهش خوشگلی داده ، هیکل خوب داده ، استعداد فوتبال داده و ...
اما مث من که یه خال رو بینیش بهش نداده که

  75227

***( ..ا. hamed66 .ا.. )***
هنوز نسل آدمایی که تی شرت آمییتا پاچان میپوشن منقرض نشده
دیدم که میگم

  75172

هيچي قشنگتر از اين نيست که برسي خونه ببيني برات يه دسته گل فرستادن...
بدون امضا ...
از خوشحالي قلبت تند تند بزنه ...
اين يعني يکي بيادت بوده ببريش توي خونه بذاري رو ميز ....
يکم که دقت کني ...مي بيني گلهاش يکم پژمرده هستن .....
لامصب آشغالِ همسايه بغلي بوده گذاشته دم در ما !!!
همسايه کصافط! اين همه تايپ کردم بازم اخرش ضايع شدم !!!

  75164

مسئله ریاضی در حیفستان: کرمعلی از میوه فروشی یک کیلو سیب میگیرد و پانصد تومان میدهد . کرمعلی چند سال از برادرش بزرگتر است؟

  75159

خداییش خیلی حال میده ها فامیلیت صالح باشه بعد اسم بچه ات رو بزاری ساحل ملت دچار خود درگیری میشن !

  75043

من یه گل زیبا وطبیعی تو اتاقم دارم ولی مگس ها روش میشینن نمیدونم یا مگسا باکلاس شدن یا گل من بیخوده تو روخدا کمکم کنید هنگ کردم...0

  75002

به نظر من يك قسمت هم بايد باز بشه به نام جوك هاي عباسي لامصب 99/99%جوكاي بچه هاي 4jokدر مورد عباس

  75001

يادمه چند وقت پيش عباس گفته بود يكي از فانتزيهام اينه كه: يه جوك بنويسم و بعد از تاييد شدن جوك برم ببينم كه نوشته تا اطلاع ثانوي ارسال جوك مسدود ميباشد و جوك من همون صفحه اول بمونه و بالاي هزار تا لايك بخوره.
بايد اعلام كنم كه براي اولين بار با چشم خودم ديدم كه فانتزيه يكي از بچه ها به واقعييت پيوست D:

  74946

اقا من تقریبا 5و6 سالم بود یه بار نشسته بودم کنار کوچه لواشک می خوردم پسر دایی مامانم حسن اومد
گفت یکم لوا شک میدی منم ندادم هی اصرار کرد بازمندادم
اخر سر خسته شد بهم گفت خسیس و رفت
منم پاشدم رفتم به اصغر اقا بغال که بابا ی همین حسن بود گفتم اصغر اقا حسن فحش میده
اصغر اقا هم نه گذاشت نه برداشت سرشو از دکونش اورد بیرون داد زد
حسن عوضی پدسگ فحش نده
و اینگونه شد که حسن دیگر فحش نداد

  74944

یکی از فانتزیام اینه که چن تا از این angri bird رو داشتم بعد هر وقت کسی رفت رو اعصابم با پلخمون ول کنم تو صورتش
خخخخخخخخخخع

  74937

از یکی مپرسن دوست داری بابات بمیره ارثش برسه به تو ؟
میگه: نه ؛ دوست دارم بکشنش( به قتل برسون) تا دیه اشم بگیرم

  74936

ملا به آدم زشتی رسید و با کراهت از او پرسید
اسمت چیست
مرد گفت
اسمم آدم است
ملا گفت
خدا پدر کسی را که این اسم را روی تو گذاشته بیامرزد و اگر نه من از کجا باید می فهمیدم که تو آدم هستی