دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  44659

5سالم كه بود با خودم معلم بازي مي كردم يه برگه رو خط خطي. ميكردم بعد به خودم 20 ميدادم و مي گفتم به خاطر نمره ي خوبي كه گرفتم بايد برام جايزه بخريد
واسه جايزه هم گير مي دادم هاااااااااا ول كن هم نبودم كلا زور گو بودم
اگه شما هم از اين كارا ميكردين بزنين لايكو

  44649

عاقا ب اصرار يکي از رفيقام ي پيج تو فيسبوک براش درس کردم،حالا هر وخ منو ميبينه ميگه چرا نميتونم آهنگ دانلود کنم!!!
منم ديگه اشک شوق تو چشام مثلث ميزنه

  44629

عاغا سده كرج تو گوشم اگه دروغ بگم!
ما 1 ابر گودضيلا داريم 3 سالشه برادر بزرگ تر ما داشت تو بالكن سيگار مي كشيد اين گودضيلا ديده بود.داداشه ما هم بهش گفته بود به كسي نگشا هر كي پرسيد علي كو بگو داره نماز ميخونه! ما داستانو فهميديم به گودزيلا گفتيم.........:((علي چي كار ميكنه؟)) گودزيلا :((نماز ميخونه.)) ما:((اگه برات پاستيل بخرم ميگي؟)) گودزيلا :((اره)) ما دوباره :((بگو تا پاستيل بخرم)) گودزيلا :((عمراااااااااااااااااااااا اول بخر بعد ميگم.)) خلاصه ما رفتيم پاستيل خريديم اومديم....ما:((بيا اينم پاستيل بگو.)) گودزيلا :(( باشه ميگم.)) ما:((بگوووووووووووووووووووووو!!!)) گودزيلا :((گفتم كه داره نماز ميخونه :)))))))))))))))))))))) )) يعني ميخاستم بتركونمش كه در رفت دهه هشتاديم اينقد پرروو با 3 سال سن فريبم داد :((

  44626

ديواره چين تو سوراخ دماغم اگه دروغ بگم!!!
ما1 گودزيلا داريم 7 سالشه (اول دبستانه)‌داداشم داشت ميگفت كه ليسانس داره اونوقت كار گير نمياد.!!!! اين گودزيلا اومد گفت علي ما خدمتكاره مدرسمون بيمارستانه بيا جاش كار كن!!!!! داداشم به شوخي گفت منو راه نميدن كه اونم نه گذاشت نه بر داشت گفت نهههههههههههه بيا من پارتيت ميشم قبولت ميكنن
هيچي ديگه منم بر دمش تو اتاق 1 حالي بهش دادم جيگرم حال اومدم بيرون

لايك يادت نره

  44623

عاغا دوست من 1 GLX سري H خريده بود گذاشته بود تو جيبش از جيبش در نمييومد!هيچي ديگه برديم نمايندگيش با استفاده از گارانتيش موبايلو از جيبش در اورد!!!!

  44621

ایام نوروز بود رفته بودیم ارومیه خونه مامان بزرگم .... تو اتاق همراه داداش و دایی کوچیکم و پسر داییم داشتیم gangam style رو اجرا میکردیم
یهو مامان بزرگم همراه زنداییم اومدن اتاق .... ماتش برده بود
بهمون گف میخواین جنیفررررررررررررر باشم واستون
قیافه زنداییم (:
قیافه مامان بزرگم o:

  44618

سوم دبیرستان بودم (البته برای دومین بار )
یه رفیق داشتم ته کلاس باهم میشستیم (اااااااای )
آخر سال بود( دمه عید ) رفیقم داشت بچها رو تهدید می کرد که همه باید دو زنگ آخر رو در بریم که اوکیه همه رو گرفت الا یه بچه سوسول که گفت من عمرا فرار کنم
اسماعیل با یه قیافه شبیه فیلم فارسیها گفت
آخه بدبخت الان تو نمی تونی فرار کنی پس فردا تو سربازی چجوری می خوای فرار کنی .
ما رو میگی فقط یه صدای شنیدم ( هزار و یک هزار دو هزار سه نبض نداره ...

  44615

بابا والا راسته قضیه این دهه 80 دیا
زن داداشم میگفت با مبینا ( بچه داداشم ) تو تاکسی بودم که خیلی می پرسید مامان اونجا کجاست اینجا کجاست گفتم خیلی داری شلوغ میکنی دیگه نمی آرمت بیرون
مبینا : کدوم مامانی با بچش اینجوری حرف میزنه مگه من بغیر از شما کسی رو دارم .
والا من به این سن بودم که هیچی الانم طول میکشه تا این مطالب رو ردیف کنم بگم .
خدا رحمانیت کنه

  44612

داشتیم از درس صحبت میکردیم من رشتم علوم تجربی بود
خیلی شیرین داشتم از تجربی پیروی میکردم که از همه رشته برتره و
اَ این ور مامان بزرگم گف چرا داری نمک میریزی با انسانی چه فرقی میکنه
با خودم گفتم مامان بزرگ................................... هیچی.. دوست دارم

  44610

رفته بودم کتابخونه تا واسه داداشم که چهارم ابتدایی مبخوند
پرگار بخرم طرف دختر بود با نگاش هولم کرد گفتم پریا خانوم
هستن ...............................

  44609

یه روزی داشتم میرفتم سوپر مارکت محلمون
همش تو فکر بودم وقتی وارد مغازه شدم صاحب مغازه منو میشناخ
وقتی سمتش رفتم یهو یادم رف چی بخرم کمی بهش زوم کردم هم گریم
میگرف هم خندم گفتم سلام آغا خوبی بعدشم خدافظ کردم دیدم داره
واسم میخنده وقتی از مغازه کمی دور شدم یادم افتاد چی بخرم رفتم اون یکی مغازه ها
وقتی به مغازش میرم همش به خودم میگم فکر ممنوع

  44597

شمام مث من بودين
دندون شيري ک لق(لغ)ميشد چقد باهاش بازي ميکردم اصن ي حسي داشت لامصب از بازي با تبلت هم بهتر بود!!!
هرکي اينجوري بوده باتمام قدرت لايک

  44578

عاغا ما همش 3ماه ناقابله گواهینامه گرفتم،تا به حال ماشینمو خودم پارک نکردم تو پارکینگ)نخند هنوز خیلی حرفه ای نشدم خو)حالا پدر محترم زنگ زده میگه نازی داره برف میاد خودت برو ماشینتو بزن تو پارکینگ(بابام بنده خدا خیلی امیدواره بهم) عاغا ما هم شال و کلاه کردیم به یه اعتماد به سقف عالی رفتم ماشین و پارک کنم!حالا کوچه باریک برف هم داره میاد همسایه محترم هم ماشینشو زده روبه رو در پارکینگ ما!!
مادر محترم داره از پنجره مارومیپاد،منم خوشگل ماشینو سرویس کردم
آینه با جاش داغون شد،رنگ سپر رفت،یه خط خوشگل هم افتاد رو درش)درب ماشین(
آخرشم همسایه محترم با بدبختی پارکش کرد،آخه این پارکینگ ما داریم
بعدشم با اعتماد به سقف کاذب زنگیدن به پدر محترم گفتم گند زدم،طفلک هیچی نگفت قلفونش برم

  44574

یه چیزیه چند وقته دوست دارم بگم هی میگم ولش کن ولی الن میخوام بگم داره خفم میکنه:
عاقا مگه نمیگن اگه کسی را دوست دارید تو دلتون نگه ندارید وبهش بگید؟؟خب من میخوام الان همین کارو بکنم
بچه های 4جوک دوستون دارم واقعی دوستون دارما
نوکر سه نفرم هستم بدجور
لابستر"داش حبیب"
داش عباس با اون علامت اختصاصیش
مجتبی مهاجر
یعنی وقتی اسم شما زیر پست باشه عین خری که یونجه تازه ببینه میشم

  44570

یکی از دوشواری های زندگیم اینه که بیام 4جوک
ببینم :
D$D$D
امیر21
smj13سید
bas_m223(322
لابسـتر
Shey2nak
پست نگذاشته باشن :(