نمی دونم چرا تلویزیون همش گل خوشگل روبرتو کارلوس به فرانسه(سال 97) رو نشون میده؟ مگه قرار نیست حمایت از تولید ملی باشه؟
خو منم دوم دبیرستان که بودم آخرین روز قبل عید داشتیم با دفتر دار مدرسه و بچه ها فوتبال میزدیم که از وسط زمین عین روبرتو شوتیدم و از میونه 10 نفر توپ رفت توگل. تازه گل من زیباتر هم بود چون تو زمین فوتسالی و دروازه 3 متری زده شد
(کل 50000 جوک داخل 4جوک تو حلقم اگه دروغ بگم) یعنی دهن دفتردار یه دیقه باز مونده بودا !
حالا شما از تولید من حمایت کنید تا دلم نشکنه :)
خاطرات خنده دار
چند روز پیش داداشم با خانوادش شام مهمونمون بودن. مادرم داشت لوبیا پلو می پخت که من خیلی دوست دارم، این برادر زاده ی گودزیلام از مادرم می پرسه:
عزیز چی می پزی؟
مادرم: لوبیا پلو
گودزیلا: چرا؟
مادرم : چون عمو Mori خیلی دوست داره
گودزیلا: عمو غلط کرد!!!
مادرم :اااا
گودزیلا :)))))
من :((((
بچه ها یادتونه دبستانو راهنمایی که بودیم معلم میگفت هر کی شلوغ کنه بهش منفی میدم واقعا هم میداد ولی این ذهن منو همیشه درگیر خودش میکرد که چرا وقتی ساکت بودیم مثبت نمیگرفتیم؟!
چچچچچچچچررررررررررااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
امروز بالاخره تمام عقده هامونو سر دبیر زبانمون در آوردیم....
آخه نمیدونید چه ادم عقده ای بی خاصیتی ای که..تازه خودشم نمیفهمه چی داره درس میده......
امروز در کمال آرامش یه آدامس موزی(ببین چه خرجیم کردم واسش!!!)رو تو کلاس جویدمو بعدش که داشت با یه بچه ها سر اینکه سر کلاس چیز خورده بود(!)دعوا میکرد چسبوندم به مانتوش..!!!مانتوش نوی نو هم بود لامصب..!!!!
هیچی دیگه بعدش بلافاصله از محل حادثه دور شدم...تازه یه بچه هام بعدش همون آدامس منو آنچنان سفت کرده بود رو مانتوش که دیگه کنده نشه..هههه...
هیچی دیگه جالب اینجاس که تا آخر ساعت مدرسه که داشت میرف بره،نه خودش متوجه شده بود نه بقیه...
الانم به احتمال بالا در حال ور رفتن با آدامسس وداره به ماها فحش میده...
(هرچی میگی باخودتی ی ی..حقته...!!!)
رفته بودیم خونه خاله خانومم پسرخالش به دخترم: ریحانه باباتو بکشم؟
دخترم(دوسالشه): نه...!! منو بکشید!! منو بکشید!!
آقا مونده بودیم چارچنگولی
فداش بشم
ی سری من بابام داداشم و مامانم همگی نشسته بودیم تو حال هر کی سرش به کار خودش بود مامانم هم داشت تلویزیون شبکه 1 نگاه میکرد یهوووووووووو برگشت گفت:
eeeeeee بچه ها ملوان زیل(همونی که اسفناج میخورد قوی میشد)
ما هم سرمونو اووردیم بالا دیدیم... شما فکر میکنید کی بود؟!
.
.
.
دهقان فداکار (داشتن باهاش مساحبه میکردن...)
ریزعلی خواجوی :(((((((((((((((
ما =))))))))))))))))
ملوان زبل :00000
فقط مامان من این جوری سوتی میده یا مامان شمشم این جوریه؟!
چاکر همه ی مامانای خوب دنیام هستیمااااا...!
“عمو جون درد نداره شل کن”
تلخ ترین و بزرگ ترین دروغ تاریخ در تزریقات دوران طفولیت !
من که تا همین الانشم میترسم برم دکی آمپول بزنم :))
هــیچ وقت اولیــن روزی که آدامــس خرســی خــریــدم رو یــادم نمــیـره !!
از خوشــحــالــی آدامــسه رو بعــد از دو دقـــیـقــه جــویــیدن، غــورت دادم !!
بــــعدش کلی هم غصه خوردم !!
حالا بیست سال دیگه به نوه هات ثابت کن وقتی همسن شما بودیم بربری دونه ای یه تومن بود
ماهم برا خودمون اصحاب کهفی بودیما خبر نداشتیم
والا!
اولین حرکتی که بعداز تایید شدن پستام انجام میدم اینه که مطلب ارسالیمولایک میکنم
فقط من عقده لایک دارم یا شمام اینجورین آیا؟
اين خاطره واسه دهه شصتيا خيلي ملموسه
امتحان زبان داشتيم معلم خدابيامرزمون آقاي پيري يكي از خندان ترين دبيرابود.ربع ساعت مهلت داد بخونيم امتحان بگيره يكي ازبچه ها باك بخاري رو ازبالا خالي كردتوبخاري دبيرمون ديد ازپشت دركلاس روقفل كرد رفته بود توحياط شاهد سوختن بخاري و دوده مالي شدن مابود ديگه داشتيم بيهوش ميشديم اومد دروبازكرد فرستادمون بيرون تايكماه انگشت ميكرديم تودماغمون سياه ميشد.
يادش بخير
نتيجه اخلاقي:بچه هاهيچوقت به لباسشويي دست نزنيد
سلام
ما رفته بودیم کلاس آموزش رانندگی .خلاصه رفتیم توی یک کوچه باریک مربیم گفت دور بزن . من با اعتماد به نفس ؟؟؟؟گفتم یک فرمونه
مربیمون !!!!!!! والا من بیست ساله راننده ام ولی توی این کوچه نمی تونم یک فرمونه دور یزنم!!!!!!
به سلامتى معلمايى كه ميگفتن ساكت باشيد وگر نه منم مث دبيرايى كه سال هاى گذشته داشتيم ميشينم سر صندلى و مىگم كه از رو كتاب بخونيد آخر سال هم كل كتاب رو امتحان مي گيرم صلوات
یاده یه بار تلویزیون داشت یه برنامه پخش میکرد که مثلا ژاپن چه گوشیایی تولید کرده، مثلا یه مدلش رو آب شناور میموند
مجریه گفت واسه این ژاپنیا خیلی مهمه وقتی دارن تو آب غرق میشن گوشیشون رو آب معلق بمونه
که بالاخره ایران روی همه شونو کم کرد و glx رو زد
آخر شب با خانومم رفتیم توی راه پله آپارتمان دیدم لامپه خاموشه و روشن نمیشه
هیچی دیگه پریدم یه چهارپایه آوردم و سفتش کردم روشن شد
خانومم: فدات بشم مهندس من
من: (O_o)
کسی مدرک مهندسی نمیخواد؟
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 17430
کل بازدید: 512663034