دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  51263

نمی دونم چرا تلویزیون همش گل خوشگل روبرتو کارلوس به فرانسه(سال 97) رو نشون میده؟ مگه قرار نیست حمایت از تولید ملی باشه؟
خو منم دوم دبیرستان که بودم آخرین روز قبل عید داشتیم با دفتر دار مدرسه و بچه ها فوتبال میزدیم که از وسط زمین عین روبرتو شوتیدم و از میونه 10 نفر توپ رفت توگل. تازه گل من زیباتر هم بود چون تو زمین فوتسالی و دروازه 3 متری زده شد
(کل 50000 جوک داخل 4جوک تو حلقم اگه دروغ بگم) یعنی دهن دفتردار یه دیقه باز مونده بودا !
حالا شما از تولید من حمایت کنید تا دلم نشکنه :)

  51250

چند روز پیش داداشم با خانوادش شام مهمونمون بودن. مادرم داشت لوبیا پلو می پخت که من خیلی دوست دارم، این برادر زاده ی گودزیلام از مادرم می پرسه:
عزیز چی می پزی؟
مادرم: لوبیا پلو
گودزیلا: چرا؟
مادرم : چون عمو Mori خیلی دوست داره
گودزیلا: عمو غلط کرد!!!
مادرم :اااا
گودزیلا :)))))
من :((((

  51227

بچه ها یادتونه دبستانو راهنمایی که بودیم معلم میگفت هر کی شلوغ کنه بهش منفی میدم واقعا هم میداد ولی این ذهن منو همیشه درگیر خودش میکرد که چرا وقتی ساکت بودیم مثبت نمیگرفتیم؟!
چچچچچچچچررررررررررااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

  51216

امروز بالاخره تمام عقده هامونو سر دبیر زبانمون در آوردیم....
آخه نمیدونید چه ادم عقده ای بی خاصیتی ای که..تازه خودشم نمیفهمه چی داره درس میده......
امروز در کمال آرامش یه آدامس موزی(ببین چه خرجیم کردم واسش!!!)رو تو کلاس جویدمو بعدش که داشت با یه بچه ها سر اینکه سر کلاس چیز خورده بود(!)دعوا میکرد چسبوندم به مانتوش..!!!مانتوش نوی نو هم بود لامصب..!!!!
هیچی دیگه بعدش بلافاصله از محل حادثه دور شدم...تازه یه بچه هام بعدش همون آدامس منو آنچنان سفت کرده بود رو مانتوش که دیگه کنده نشه..هههه...
هیچی دیگه جالب اینجاس که تا آخر ساعت مدرسه که داشت میرف بره،نه خودش متوجه شده بود نه بقیه...
الانم به احتمال بالا در حال ور رفتن با آدامسس وداره به ماها فحش میده...
(هرچی میگی باخودتی ی ی..حقته...!!!)

  51213

رفته بودیم خونه خاله خانومم پسرخالش به دخترم: ریحانه باباتو بکشم؟
دخترم(دوسالشه): نه...!! منو بکشید!! منو بکشید!!
آقا مونده بودیم چارچنگولی
فداش بشم

  51206

ی سری من بابام داداشم و مامانم همگی نشسته بودیم تو حال هر کی سرش به کار خودش بود مامانم هم داشت تلویزیون شبکه 1 نگاه میکرد یهوووووووووو برگشت گفت:
eeeeeee بچه ها ملوان زیل(همونی که اسفناج میخورد قوی میشد)
ما هم سرمونو اووردیم بالا دیدیم... شما فکر میکنید کی بود؟!
.
.
.
دهقان فداکار (داشتن باهاش مساحبه میکردن...)
ریزعلی خواجوی :(((((((((((((((
ما =))))))))))))))))
ملوان زبل :00000
فقط مامان من این جوری سوتی میده یا مامان شمشم این جوریه؟!
چاکر همه ی مامانای خوب دنیام هستیمااااا...!

  51188

“عمو جون درد نداره شل کن”
تلخ ترین و بزرگ ترین دروغ تاریخ در تزریقات دوران طفولیت !
من که تا همین الانشم میترسم برم دکی آمپول بزنم :))

  51184

هــیچ وقت اولیــن روزی که آدامــس خرســی خــریــدم رو یــادم نمــیـره !!
از خوشــحــالــی آدامــسه رو بعــد از دو دقـــیـقــه جــویــیدن، غــورت دادم !!
بــــعدش کلی هم غصه خوردم !!

  51181

حالا بیست سال دیگه به نوه هات ثابت کن وقتی همسن شما بودیم بربری دونه ای یه تومن بود
ماهم برا خودمون اصحاب کهفی بودیما خبر نداشتیم
والا!

  51180

اولین حرکتی که بعداز تایید شدن پستام انجام میدم اینه که مطلب ارسالیمولایک میکنم
فقط من عقده لایک دارم یا شمام اینجورین آیا؟

  51163

اين خاطره واسه دهه شصتيا خيلي ملموسه
امتحان زبان داشتيم معلم خدابيامرزمون آقاي پيري يكي از خندان ترين دبيرابود.ربع ساعت مهلت داد بخونيم امتحان بگيره يكي ازبچه ها باك بخاري رو ازبالا خالي كردتوبخاري دبيرمون ديد ازپشت دركلاس روقفل كرد رفته بود توحياط شاهد سوختن بخاري و دوده مالي شدن مابود ديگه داشتيم بيهوش ميشديم اومد دروبازكرد فرستادمون بيرون تايكماه انگشت ميكرديم تودماغمون سياه ميشد.
يادش بخير
نتيجه اخلاقي:بچه هاهيچوقت به لباسشويي دست نزنيد

  51126

سلام
ما رفته بودیم کلاس آموزش رانندگی .خلاصه رفتیم توی یک کوچه باریک مربیم گفت دور بزن . من با اعتماد به نفس ؟؟؟؟گفتم یک فرمونه
مربیمون !!!!!!! والا من بیست ساله راننده ام ولی توی این کوچه نمی تونم یک فرمونه دور یزنم!!!!!!

  51122

به سلامتى معلمايى كه ميگفتن ساكت باشيد وگر نه منم مث دبيرايى كه سال هاى گذشته داشتيم ميشينم سر صندلى و مىگم كه از رو كتاب بخونيد آخر سال هم كل كتاب رو امتحان مي گيرم صلوات

  51074

یاده یه بار تلویزیون داشت یه برنامه پخش میکرد که مثلا ژاپن چه گوشیایی تولید کرده، مثلا یه مدلش رو آب شناور میموند
مجریه گفت واسه این ژاپنیا خیلی مهمه وقتی دارن تو آب غرق میشن گوشیشون رو آب معلق بمونه
که بالاخره ایران روی همه شونو کم کرد و glx رو زد

  51073

آخر شب با خانومم رفتیم توی راه پله آپارتمان دیدم لامپه خاموشه و روشن نمیشه
هیچی دیگه پریدم یه چهارپایه آوردم و سفتش کردم روشن شد
خانومم: فدات بشم مهندس من
من: (O_o)
کسی مدرک مهندسی نمیخواد؟