دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  60076

ــــــــــــــــــaliiiiiiـــــــــــــــــ

بعد بگید گوشی فقط یازده دوصفر هیچیش نمیشه آخه پیش خودتون چی فکر کردید هان هان هان؟؟؟
صبح الان که دارم این پستو مینویسم یعنی ظهرش بعد مدرسه داشتم میومدم خونه گوشیم دستم بود(حالا فهمیدید من قاچاقی گوشی میبرم مدرسه هههه) رسیدم زیر ساختمونمون(حالا فهمیدید ما ساختمون میشینیم)گوشیم از دستم سر خورد افتاد پایین درش وا شد باتریش پرید بیرون کارت شارژی که برای مخاطب خاصمم گرفته بودم پرید بیرون گوشیمم لمسی لز این باحالاش سامسونگ من گفتم دیگه فاتحه گوشیم خونده شده با نا امیدی رفتم طرفش برش داشتم وسایلشو جا زدم خیلی رلکس با اعتماد به نفس روشنش کردم دیدم از روز اولشم بهتر کار میکنه هههههههه
من :))))))))))))))))
سازنده گوشی :)))))))))))))
طرفداریای یازده دوصفر :دی دی دی دی دی دی دی
ستاد حمایت از گودزیلاها :(((((((((

  60053

ما یه فامیل نزدیک داریم در عرض 2 سال واسه پسراش زن گرفت اونم چی کارمند تازه به بقیه ی فامیلم پیشنهاد میکنه دختر کارمند بگیرید واسه پسراتون یعنی دخترایی که کارنمیکنن باید برن تو دبه ی سرکه.اخه این درسته؟شما هم دارین ازاین فامیلای حرص درآر؟

  60047

خونـه رفیــقم اینـا مَـک بود...
مام جمع شده بودیــم داشتیم دوسیـب میکـشیدیم خیر ِ سرمـون...(حساس نشو کیان:) )
یـدف چشـتون روز ِ بد نبینه ذغال افتاد رو فـرش ،منم هول کردم سریع برش داشــتم گذاشتمـش رو سینـی ِ قلـیون...
دستمم سوخت بد جور اوف شد...
فـرشم یه تیکـه سوخت...:(((
حالا ما نشستیم نظر بدیم ببینیم چیکار کنیم این جای سوختگی رو..؟!
رفیــقم رضا:یه قیـچی بیار من خــودم سوختگیشــو با قیچی میبـرم درسـت میـشه...
رفـیقـم علـیرضا(صاب خونه):نه بابا معــلوم میشــه...بذار مـاژیک بیـارم رنگـش کنیم درست شـه!
مـن:برید بابا اُسگولا...بـبینید من چی میگم؟
اونام گفتـن بگو ببینیم عقـل ِ کُل...
مـن:بیاید کُل ِ خونه رو نفت بپاشیم آتیش بزنیم :)
اونجوری همه چی میســوزه احتماله اینکه کسـی به اینـجای فرش شـک کنه کاهــش پیدا میــکنه خخخخخخ
مرگه من نظرو داشتی؟
مایکل اسکافیلد باید بره جلو بوق بزنه:)

  60043

دوم دبیرستان بودیم...
یه معلـم فیزیک داشـتیـم گَـند ِ دمـاغ!
حـالم ازش بهَم میخورد به معنای واقـعی!
آقـا اون سـال من پیـش ِ یه پسـره تـه ِ کلاس میشِستم ما دوتایی باهم اندازه ی خـیار درس حالیـمون نمـیشد:)
خداوکیلی بیشتر که فکر میکنــم میـبیـنم خیار بیشــتر از مـا میفـهمـید:)
خیلی أم باحال بود این بـغل دستیـه من:)
این معلـمه یه درسـی داده بود پای تختـه نوشته بود...
توضیـح داد بعــدش پرسـید:همه تون فهمــیدیـد؟
بچـه هـای مـام همـگی عینه گوسـفـند گفـتـن:بــــع له:)
معلمه گـفت:کسی هسـت نفـهمیـده باشـه؟
هیشـکی هیچی نگفـت:)
بعد معلمه کثافت برای خـود شیـرینی برگشـت گفت:
تو روح ِ بابای کسی که دوروغ بگـه:)
آقا نگو این بغل دسـتی ِ مـن باباش مُـرده...(خدا رفتگان ِ شمارم بیامرزه)
درسم نفهمـیده بوده الکی گفـته آره فهــمیـدیم...
خـلاصه پا شــد رفت آی این مــعلمه رو زد آی معـلمه رو زد:)
حالا مگه ول میکرد معلمه رو؟
کُشتی گیر بود وزنــش 90 کیلو:)
هر چی فن بلد بـود رو معـلمه زدا:)
بچه ها ترســیده بودن چن نفر رفتن ناظمو بیارن:)
منم این وسط نقش ِ رهگذرو بازی کردم داشتم جدا میکردم:)
پسـره رو اخراجش کردن نامردا :ا
چن وخ پـیش دیدمش میگـم:درس میخونی؟
رفیقـم: نه بابا همـون قدم که خوندم عینه سگ پشیمونم:)
مـن:سـر ِ کار میری؟
رفـیقم :آره تو کار ِ فرش و تلــوزیونـم ؟؟؟!
مـن:چه ربطی دارن به هم این دوتـا؟
رفیـقم:دراز میکشم رو فرش تلوزیون نگاه میکنم دیگه:)
خخخ
دمه هر چی رفیقه باحالو با معرفته گرم...
یاد ِ قدیما افتادم یه دسمال بدید لـدفن:)
میخوام فین کنم:)

  60034

چند سالی هست به یه مخاطب خواص رفیقم دیگه وقتشه کم کم بفکر ازدواج باشم باهاش
رفتم سر صحبت و با بابام باز میکنم. مکالمه بین من و پدرم را در زیر شاهد هستید.
من: بابا یه مادر و دختر پیدا کردم مثه جوونیا لیلا فروهر. بیا مادررو من میگیرم دختررو تو
بابام:اصلا حرفشم نزن.
من: خیلیم دلت بخواد
بابام:دلم که میخواد ولی دوست ندارم پسرم پدر زنم بشه؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من: دهان تا ناکجا آباد باز
مامانم:در فکر خرید موشک بالستیک شهاب سه
دادگاه خانواده :-O
سازمان حمایت از کودکان بی سرپرست :-O
گروه 5+1 :-O
مدد کاران اجتماعی :-O
صندوق توسعه و تعاون :-O
آدم و هوا :-O
هابیل و قابیل :-O
شیش میلیارد انسان روز زمین :-O

  60002

چندوخ پیش یه شب (شب زمستونیا!!ب قول یارو:هوا بس ناجوان مردانه سرد بوود!!) داشتم تو اینترنت با سرعت نووور (البته نور کبریت!!) چرخ میزدیم دیدیم یه هاله سیاه رنگ نووور!! داره میاد تو اتاغ دیدم مامانمه گفتم شاید اومده مث تو فیلما پتو بکشه رووم !! مام خوشااااااال!! بیتحرک موندیم دیدیم نهههه اومد بخاری رو خاموش کرد رفت!! دوباره دم اتاغ برگشت گفتیم شاید یادش اومده یه نفر تو اتاغ جون میده!! اومد طرفم گفتم پتو رو انداخ گف:(گرروووووم البته دستش!!) کوف تو سر منه بدبخ گفت بگیر بکپ لااقل فردا الارم گوشیت خودشو نکشهه!! هیچی منم یامی یک توی جوبی!!

  59958

با بابام دعوام شد،
پا شدم اومدم تو اتاقم...
اول فیوز اتاقمو زد، الانم مث اینکه شوفاژو بست! :|
سرده، تاریکه...
بابا گهههه خوردم :|

  59895

یه اس دادم به دختر خالم بدین مضمون:
اگه هرروز با یکی هستی دلیل خوب وبدنت نیست پستی خیلیا هم قدتن
جواب داد شما؟
- اشتباه گرفتم
واقعا که!!
- من که معذرت خواستم
باشه! قبول شد
- برات نوشابه باز کنم؟
آره یه مشکی
- یه اس اشتباه دادم اینقدر گیر دادی ول کن دیگه یکمم خودتو تحویل بگیر
باشه
- حالا دختری یا پسر؟
دختر دیگه
- باشه خداحافظ
عاشقتم!!!!! ( بخیال خودش داشت مخمو میزد)
- باش تا اموراتت بگذره
فکر کنم رنگش قهوه ای شد
دیگه هم اس نداد خخخخخخخ

  59854

کیا یادشونه؟؟؟

بچه که بودیم نصفه شب که تشنمون میشد انقد تو خواب مامانمونو صدا میزدیم که واسمون آب بیاره/تازه بماند که تو همون چند دیقه چقد خواب میدیدیم که یکی آب آورده خوردیم ولی بازو تشنه بودیم!!!ولی خدایی آخرش که واسممون راست راسکی آب میاوردن شیرین ترین آب دنیا بود....هنوزم مزه شو دوس دارم یادش بخیر

  59844

دوستان اولین پستمه امیدوارم خوشتون بیاد
مدرسه ی ما: پایگاه جهنمی
خروج از مدزسه: فرار از الکاتراس
دیدن مدیر از دور: شبهی در تاریکی
نمره بیست: افسانه اه
مدیر مدرسه: مرد 6 میلیون دلاری
شوخی با مدیر: بازی با مرگ
روز دادن کارنامه: حادثه در کندوان
امتحان: شاید وقتی دیگر
روزی که معلم به کلاس نمی اید: بوی خوش زندگی
اخراج از مدرسه: یک بار برای همیشه
زنگ اخر: ارایشگاه زیبایی
نمازخانه دبیرستان: قطعه ای از بهشت
امتحان پایان ترم: قلب ها برای که می تپد
پیام متقلب برای دیگران: چشم هایم برای تو
منتظر ادامه باشید

  59790

عاقا اينجايي كه من خدمت ميكنم مردم وقتي ميخوان ساعت بپرسن (به لحجه خودشون‏)‏ به جاي اينكه بگن "ساعت چنده؟‏"‏ ميگن "ساعت چيه؟‏"‏ ! منم در جواب همشون ميگم: "ساعت؟...چيز خوبيه‏!‏‏"‏ يا ميگم: "وسيله اي است براي نشان دادن زمان‏!‏‏"‏
يه روز يكي ميخواست بهم رو دست بزنه گفت: "ساعت چنده؟"؛ منم گفتم: "ميخواي بخري يا ميخواي اذيت كني؟‏"‏
يه بار ديگه هم به يكيشون گفتم: "يك ربع مونده به ... اگه گفتي چند؟‏"‏
گفت: "10؟‏"‏
من: "نچ...‏"‏
اون: "9؟‏"‏
من: "نچ...‏"‏
اون: "به جز اين دو تا ديگه نيست‏"‏
من: "يه ربع مونده به 9:38 دقيقه!!!!!!!‏‏"‏
اون: "كصصصاااافت...‏"‏
.‏
يني تو كل پادگان كسي ديگه جرات نداره از من ساعت بپرسه‏!‏‏!‏

  59780

عاقا من هر روز صبح كه از خواب پا ميشم ميبينم يه چند هزار تايي حشره مرده (از سوسك و ملخ و مگس بگير تا پشه و جيرجيرك و شاپرك و ...‏)‏ ريخته وسط حياط پادگان!!!!!!!‏
يني وقتي كه بچه ها جارو ميزنن؛ اندازه يه سطل كامل فقط حشره جمع ميشه‏!‏
بعد از تحقيقات انجام شده فهميدم نگهبانان محوطه شبها از روي بيكاري اين حشرات رو با سلاح مخرب پوتين شكار (ناكار‏)‏ ميكنن؛ و طي همون تحقيقات متوجه شدم كه بچه هاي پادگان ما تاثير مستقيم روي كنترل جمعيت حشرات منطقه دارن...‏!‏‏!‏
‏(‏سخني با كشاورزان: يني ما نبوديم محصولات همتون رو ملخ ميخورد‏!‏‏!‏‏!‏‏)‏
.‏
لايك‏=آفرين شرلوك هولمز‏!‏...حالا ميخواي بهت جايزه نوبل بديم؟

  59776

رفته بودیم خونه یکی از فامیلامون عید دیدنی صاحبخونه اومد به همه بچه ها عیدی داد به من که رسید من گفتم خیلی ممنون من دیگه بزرگ شدم....
یه نگاه بهم کرد و گفت خیال میکنی بزرگ شدی تا وقتی زن نگرفتی هنوز بچه ای تا هر وقتم زن نگرفتی من بهت عیدی میدم.....
همه زدن زیر خنده ، منم از خجالت اب شدم....

  59774

ساعت دو شب بيدار شدم برم دستشويي كه ديدم يكي صدام ميكنه؛ رفتم ديدم نگهبان در وروديه. بهش گفتم: "هان؟...بله؟...چيكار داري؟‏"‏
گفت: "من ديگه پستم تمومه؛ ميري صداي پست بعدي بزني بياد سر پست؟‏"‏
من: "آره...پست بعد از تو كيه؟‏"‏
اون: "فلاني‏"‏
من: "باشه؛ الان صداش ميكنم كه بياد‏"‏ و رفتم تو آسايشگاه.‏
من: "جعفري؟...جعفري؟...بيدار شو‏"‏
ديدم بدجور غرق خوابه پس بلندتر صداش زدم: "هي؟...جعفري؛ پاشو‏"‏
يهو مثل ماهواره اميد پريد هوا و گفت: "هان؟ هان؟ چي شده؟‏"‏
من: "هيچي؛ برو صداي احمدي (تخت بغليش‏)‏ بزن بره سر پست...خخخخخ‏‏"‏ : )))
اون: "كصصصصاااااافت...‏"‏ : (((

  59772

اگه دروغ بگم شبیه این فیل 4 جوک بشم.....
دیروز با یکی از دوستام رفتیم یه فست فود پیتزا بخوریم 2 تا دختر همسن ما اومده بودن اونجا خیلیم قیافه میومدن سفارش که دادن دیدیم واسشون پیتزا اورده بودن با دوغ.......
ملت همه از خنده نمیدونستن چیکار کنن....