دم خـونـمـون یـه تـصـادف وحـشـتـنـاک شـده بـود مـاشـیـنـه تـفـریـبـا چـب کـرده بـود جـلـو در بـودیـم هـمـسـایـه بـغـلـیـمـون دویـیـد سـمـت مـاشـیـنـه گـفـتـیـم ایـول حـتـمـا کـمـکـی چـیـزی مـیـخـواد بـکـنـه دیـدیـم یـه دوربـیـن گـرفـتـه دسـتـش مثـه در شـهر داره فـیـلـم بـرداری مـیـکـنـه
اون یـکـی هـمـسـایـمـون بـا یـه تـیـپ خـسـتـه اومـده بـیـرون مـیـگـه ایـول تـصـادف بـرم بـگـم داداشـم بـیـاد بـبـینـه از دسـتـش نـره
مـدیـونـیـن اگـه فـک کـنـیـن چـن نـفـر هـرچـی ادکـلـن و ضـبـط و پـول بـود تـو داشـبـرد غـارت کـردن
یـعـنـی اسـم مـحـلـمـون بـایـد بـشـه مـحـلـه ی فــــرهــــنـــگـــــیــــــان بــــســــــــیــــــار بــــــاشـــــــعـــــــــــــور
خاطرات خنده دار
روز تولدم دپرس رفتم سره کار (هیشکی بهم نبریک نگفته بود)
علی ساعت 10بهم زنگ زده: پاشو بیا پارک یه کاری پیش اومده پاشو سریع بیا
من:علی من الان سره کارما نمی تونم
علی: پاشو بیا دیگه لوس نکن خودتو
من : حله اومدم
با استرس پاشدم رفتم پارک زنگ زدم میگم کجایی علی : بیا سرجای همیشگیمون
پارک ما یه جوری پاتوق ما از هیچ وری دید نداره
رفتم پیش علی میگم چیه کار واجب داشتی ؟
علی:بیا بریم او پشت
با رفتم پشت دیوار چشمتون روز بد نبینه یه گله آدم یهو با یه کیک بهم حمله ور میشن علی حسین دوتا دستامو گرفتن نمیتونم فرار کنم هیچی دیگه منو با سر کردن تو کیک تولد. دیگه داشتم خفه میشدم سرمو از کیک در اوردن شروع کردن به لیس زدن من
من اه اه اییییییییییییییی
بهشون میگم میذاشتید یه عکسی میگرفتیم باهاش بعد اینکارو میکردید
علی :یه کیک دیگه برای اونکار خریدیم ولی دیدیم اینکار تو خونه کثیف کاری گفتیم بیایم پارک
مرسی ازشون که بهترین تولدمو برام ساختن
ولی این چه کاری خو مثل بچه آدم باشید
دختر خانومایی که خاطرات سربازی پسرارو میشنون میگن خیلی دوست داریم بریم سربازی
میخوام بدونم وقتی 4 ساعت بالای برجک باید پست بدی داری از سرما یخ میزنی یا انقدر بشین پاشو یا کلاغ پر بهت بدن شب نتونی از درد پاهات بخوابی و. . . دوست دارن بازم برن؟
سربازی فقط خاطرات خوب نیستا سختی هم داره
به اون اشخاصی که وقتی کامپیوترتون هنگ میکنه میزنن تو سر کیس یا مانیتور
اخه برادر من خواهر من اشکاه از نرم افزاره چرا سخت افزارو داغون میکنی؟
دیشب نشستم دارم دلستر میخورم با یه لذت خواصی که وصف ناپذیره.
بعد بابام برگشته میگه این چیه میخوری شبیه جیشه خره.
یعنی دیگه عمرا دلستر بخورم
آقا ساعت دو ونیم سه شب بود که یهو دوستم زنگید و شروع کرد به چرت و پرت گویی مام اعصات داغون شروع کردیم به فحش دادن تا اینکه صدامون رفت بالا...بعد چند دقیقه شنیدم که صدای مامی و بابیش از تو اتاقش میاد که این موقع شب داری با کی میحرفی؟اونم قسم میخورد که با علیرضا حرف میزنم...ولی اونا باور نمکردن تا اینکه دوستم گوشیشو گذاشت رو آیفون و گفت غلیرضا بحرف...اینجانب نیز فرصت را غنیمت شمرده و با یه صدای دخترونه ناز بلند گفتم""وا عجیجم مدر شوهر و پدر شوهر آیندمو بهم معرفی نمیکنی"" همین طور داشتم میحرفیدم که دیدم تلفونو قطع کرد............از اونشب خیلی گذشته دیگه نمیبینمش بچه ها برای روحش دعا کنید
لایک==قاتل بیرحم بی اعصاب بووووووووووووق
----- (~~~) <هر روز ظهر كته!!> (~~~) -----
ديروز يكي از بچه هاي پادگانمون يه سيم كلفت تو دستش بود؛ من رفتم بهش گفت: "فلاني؛ اينو ميخواي چيكار؟"
با خنده گفت: "ميخوام هر كي فضولي كرد؛ با اين بزنمش"
من: "بابا هر كي يه ضربه از اينو خورد؛ درجا ميميره كه...ميدوني اين به درد چي ميخوره؟"
اون: "گاو رو باهاش كتك زد؟"
من: "نه بابا...اينطوري گوشتش حروم ميشه؛ اين به درد اين ميخوره كه باهاش بزني یه سگ رو سقط كني"
كه يهو يكي ديگه از بچه ها در اومد گفت: "بابا بگو بلانسبت!!!"
.
حالا من نميدونم طرف خودشو "گاو" فرض كرده يا "سگ" ؟؟؟
عايا به خودش شك داره؟؟؟
عايا از بيماري "دوگانگي شخصيتي" رنج ميبره؟؟؟
به راستي راه درمان اين بيماري چيست؟؟؟... با ما باشيد در مصاحبه خبري...ساعت 22:30
خخخخخخخ
----- (~~~) <هر روز ظهر كته!!> (~~~) -----
يه بعدازظهر تو آسايشگاه خواب بودم كه يهو شنيدم بچه ها دارن داد ميزنن: "پاس بده...پاس بده...زود باش..."
يهو صداي عادل فردوسي پور اومد كه داشت ميگفت: "پاس براي كريم انصاري فرد ... خود انصاري فرد...مستقيم ميزنه و توي دربازه...گگگللل"
منم يهو مثل ماهواره اميد پريدم هوا و داد زدم: "گگگللل...چرا منو براي فوتبال بيدار نكرديد؟" كه ديدم همه دارن "هر هر" بهم ميخندن...
بعدش ديدم تلويزيون اصلا خاموشه! و يكي از بچه ها كه خوب اداي عادل فردوسي پور رو در مياره (یني از خود عادل بهتر اداشو در مياره) با همكاري بقيه؛ همچين كلاهي سر من گذاشتند!!
.
حالا اونايي كه موافقند بايد يه "جوجه تيغي" كه قرص ايكس خورده رو انداخت تو يقه ي اين افراد مردم آزار...بزنن لايكو
سلام دوستان گلم اين اولين پستمه
يادمه كلاس پنجم دبستان بوديم روز معلم با همكلاسيا قرار گذاشتيم معلممون رو غافل گير كنيم از شانس من قرعه به نام من افتاد. رفتم پشت در كلاس خوشحال و خندان منتظر معلم كه بياد و عمليات رو شروع كنيم.
معلم اومد منم يادم رفت كه واسه چي اونجام فكر كردم كه بايد يكي از دوستامو بترسونم تا معلم اومد پريدم پخخخخخ كردم اون بدبختم از ترس افتاد غش كرد منم خوشحال ايستادم بالا سرش تا بهوش اومد پرسيد كاره كي بود؟ منم با غرور گفتم من آغا چشتون روز بد نبينه اونروز به اندازه يه مدرسه 500 كلاسه چك خوردم
(اين كه گريه دار شد)(0 0)
يه مخاطب خاص هم نداريم كه بيايم يه خاطره عشقي بزاريم...خخخخخ
ولي امروز يه شربت Love خوردم ميخوام براتون يه خاطره عشقي بگم:
من: "احمق چرا اون كارو كردي؟"
مخاطب خاص: "به من ميگي احمق؟"
من: "نه...نه...نه...وقتي ميگم احمق يني دوست دارم ديونه؛ وقتي ميگم ديونه يني عشق مني لعنتي؛ وقتي ميگم لعنتي يني خيلي بي شعوري كصااافت؛ وقتي بهت ميگم بي شعور كصااافت يني بيخيال ديگه دنيا دو روزه بزار بخنديم؛ وقتي ميگم بزار بخنديم يني يكم شکلك در بيار بوزينه؛ وقتي بهت ميگم بوزينه يني ..."
مخاطب خاص سابق!! : "مخاطب خاص عاشق پيشه ي؛ ابرو درست كن چشم كور كنه ما داريم؟!"
يکي ازبزرگترين دغدغه هايي که من تودوران مدرسه داشتم،قبض کمک اوليا به مدرسه بود که بهمون ميدادن،همش اين بابا من يا پول نميداد يا نصفشو ميداد،آرزو به دل مونده بودم يبار کل مبلغي که توقبض نوشته رو بهم بده،منم باافتخار جلوي چشم بچه هاي ديگه برم بدم دست مديرمون!!ولي هيچوقت به اين آرزو نرسيدم...پس بچه ام هم نبايد برسه،
لايک: عجب آدم عقده اي هستيا
من پست و پلید و پلشت
ولی نادم نیستم
غیرتی شدم
امروز داف کلاسمون بعد کلاس به استاد که مخاطب خاص منه :اســــــــتاد شما کلاس خصوصیم میذارید؟
استاد:نه معرفی میکنم به همکارم از من بهتره
نــــــــــــــه با شما درس خوندن یه چیز دیگه س
کلاس بعدی صدای جـــــــــیغ
بله کیک و ابمیوه مخلوط تو پلاستیک گذاشتم تو کیفش با ی تنه کیفش افتادو محتویاتش مخلوط با یه چیزی مثل اسهال بچه کف کلاس ولو شد
حقش بود
جونم واستون بگه:
صبح ناشتا داشتم میدرسیدم(میانترم داشتم)یهو دیدم گوشیم داره بالا پایین میپره دیدم مشترکه مورد نظرمه(همون مخاطب خاص شما)گفتم :الو
گفت:سلام.میخام برم تمرین(تازه داره گواهینامه میگیره)ولی کسی نیست باهام بیادو کلی ازین حرفا.
ماهم زذ(زن ذلیل)رفتیم صندلی عقب نشستیمو داشتیم چونه هامونو گرم میکردیم واسه خندیدن....
مرده: بذار 1 اون ترمز دستو بالا پایین میکرد میگفت وایسادی دستیو بکش دندرو عوض میکرد خلاصه دیدم اوضاع خیلی افتضاحه گفتم یه بار دیگه ازین سوتیا بدی گافاتو همراه اسم فامیلیت میذارم 4jok ملت بخندن....
هیچی دیگه الان چشم بسته رانندگی میکنه بیاوو ببین..
نکته کنکوری:ترس پدره حسابه!!!
از تفریحات سالم ما این بود که بعد از اینکه با آهن ربا آشنا شدیم به زور می خواستیم قطبهای همنام آهن ربا رو به هم بچسبونیم اما نمیشد :|
ديشب به بابام ميگم بيا دو كلمه مردونه با هم صحبت كنيم
ميگه پول ندارم،ماشينم نميدم بهت،اجازه ام نميدم اين موقع شب با اون شومپيتا بري بيرون
هيچي ديگه رفتم خوابيدم :|
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 29241
کل بازدید: 512717034