دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  32403

بهترین تفریح زمستانه ام تو بچگی این بود که تو بخاری توف کنم! فیششششش صدا میداد کف میکرد منم ذوق مرگ میشدم!

  32376

عاغا ما یه دوس داریم قبلا گفتم که باهاش به تفاهم رسیده ام که سوتی هاشو بزنم تو سایت
این بنده خدا ترم سه نرم افزاره .یه کفشایی گرفته بود در حد لالیگا بزرگ یه 6-7 کیلو میومدن.بچه ها از کفشا عکس گرفته بودن یه روز تو کارگاه بودیم برنامه نویسی داشتیم عاغا همه عکسو کپی کردن گذاشتن واسه بک گراوند.خودتون حساب کنید استاد میومد ته کلاس دسک تاپ ها رو که میدید مونده بود قضیه چیه که همه عکس یه کفشیو زدن دسک تاپ!!!
چنین مخایی هستیم ما!!!
پهپاد جاسوسی آمریکا رو کیا آوردن پایین؟؟

  32369

يكي ازتفريحات سالم دوره ابتدايي مااين بودكه منتظرمي مونديم تاماشين حمل زباله بياد.تاصداش ميومد بهم ديگه ميگفتيم بپرپايين منتظرته وقت نداره ها!!!!!
وبه اين ترتيب ماتواسكلي غلط زديم تابزرگ شديم.
شمابامن موافق نيستين؟؟؟

  32346

عید چند سال پیش دختر عمه ام توی کوچه همسایه شون رو که خیلی هم بی ریخت بوده میبینه و میاد بگه عید شما میمون و مبارک میگه :سلام عید شما مبارک میمون!!! … :))

  32343

آقا کلاس دوم ابتدایی بودم معلم گفت یکی یه خودکار بهم بده آقا بچه ها همدیگه رو پاره کردن که زودتر برسن و مدال افتخارو نصیب خودشون کنن ولی یکی از همه زرنگتر خودکارو از ته کلاس پرت کرد خورد تو سینه معلم
خخخخخخخخخخخخخ

  32341

یادمه یکی از هم کلاسی هام میگفت:داشتم میرفتم خونه(پیاده)دیدم برگه جریمه جلو شیشه پژو هست پس میره برگه رو برمیداره جبو مبلغش یه 0 اضافه میکنه میذاره سر جاش.اگه نمیدونی بخندی یا تعجب کنی لایک کن

  32338

آقا یه دوست دارم ضرب المثل میگه در حد تیم ملی، چندتاشو میگم بخندید:
آب که بالا میره قورباغه ابولولو میخونه
این موهارو تو آسیاب خورد نکردیم
سر باغ که ننشستم( سر گردنه که نیست)
بلبلان دانند نیاز خودرا( صلاح مملکت خویش خسروان دانند)
نفرین بر چشمی که بی موقع دهن باز شود

  32334

یکــی از دوـــــستام با یه دختر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروســــــــی کنه
تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پریــــد که 5 ســــــاله دفتر خاطرات داره و هــــــمه چیزشو توش می نویســــــه
این خانـــــم هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونــــــــــــــم!
از فردای اون روز احـــسان و مـــــــن نشــــــستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واســــــش
مـــــــن وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم
10 جــــــــــــور خودکار واســـش عوض کردم
پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...،
چایی ریختم روش ...
احسان هـــــــــم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ دختری دوست نیستمو خیلـــــی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن خانم دوست دختر
دفتر خاطـــــراتو بُرد تقدیم ایــــشون کرد ...
خانم دوســــــــت دختر در ایکـــــــــی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق ســـــــر احسان کوبید و گفت :
منو چی فرض کردی؟
اینکه سالنامه 1390 هست!
تو 5 ســــــــاله داری تو این خاطره مـــــــی نویسی؟
و اینگونه بود که احسان هنوز مجرد است¯\_(ツ)_/¯

  32333

ازدانشگا داشـــــتم بر میگشتم خـونــــه کـه وسـط راه لاســــــــــــتیک ماشین پنچر شد
پیاده شـــــــــدم و با بدبختی جک و بزن و لاسـتیک زاپاس رو بنداز که یه دخترِ جلو ماشیــــــــــنم پارک کرد!
پیاده شـــــــد گفت : آقاااا ، میشه لاستیک من رو هم عوض کنی ؟!
بلد نیستم :(
پنچر شده ..!
دیدم چاره ای نیست ، دلــــــــــم سوخــت و شــــــروع کردم به عوض کردن لاستیک ماشینش
که هــمون لحظه یه خانـــوووووووم با 206 اومـــــــــد بغلم و گفت ببخشید آقا ، بالانس هــــــم انجام میدید ...!!
انقدر شاکـــــــــی شدم الکی گفتم :بله انجام میدم .!!
لاستیکی 5000 تومن
یه قیافه ای گرفت و گفت: وااااااا!! پنج هزار تومااااااااااااااااااااااااان ؟! چه خبره آقا ؟!
ما مشتری خودتون هستیمااا ، همیشه پیش خودت میام
چـــــــــــی بگم به این آخــــــه من :|

  32329

خداشاهده پارسال
خاله شادونس کیه مجری برنامه کودک بود
چشم بچه هارو می بست پرتقالی توپی سیبی چیزی میداد دستشون که حدس بزنن چیه
آغا اونا هم یه خط در میون اشتباه میگفتن
تا اینکه یه دختر5شیش ساله همه حدساش درست بود خاله شادونه ذوق کرده بود و چشماشو باز کرد و گفت آفرین دخترم از کجا می فهمیدی که همه حدسات درست بود؟
دختره هم با کمال آرامش پایین چشمشو نشون داد وگفت خاله از این زیر میدیدم
یعنی خاله شادونه ک هیچ کل صداسیما غش کردن از خنده

  32326

آقا این دیوار بتنی کجاست سرمو بکوبم بهش
اردیبهشت 70به دنیا اومدم اما تاحالا مثل پسرداییم که اسفند79 به دنیا اومده از خاطرات قشنگ دهه هفتادیا واسه بقیه تعریف نکردم
من موندم کی به این گفته تو هم دهه هفتادی هستی

  32325

آقا دوستم تو دفترم کار میکرد یه روز داشتم باهاش حرف میزدم که آره دستم خالیه صبر کن چند روز بهت پول میدم اونم تریپ معرفت ورداشت:
این حرفا چیه میزنی؟ ما مثل دوتا داداشیم حرفتو میفهمم "علف بز که نخوردم" !!!!!!!!!!!!
من هنوز نفهمیدم این کدوم ضرب المثل بود؟ خخخخخخ
چندتا دیگه از ضرب المثل هاش:
به به دلم از نکو می آید، سعدیا مرد نکونام نمیرد
صلح اول به از آخرین جنگ
ما که داریم غرق میشیم تو هم تف کن برو
منتظر بقیش باشید خخخخخخخخخخ

  32324

رفتم آشپزخونه سرشهرکمون .
قرمه سبزی سفارش دادم .
خورشت و باز کردم هی ریختم رو پلو دیدیم نه .. دریغ از یک گوشت . تا ته گشتم اصلااااااااااااااا گوشت نداشت که نداشت .. رفتم جلو میز مدیر گفتم : خورشتتون یدونم گوشت نداشت
این چه وضعشه دیگه:l
گفت :گوشتامون و سگ خورد . تو برنجمونم موش افتاده بود .
منم همون جا حالم بد شد .. شیکمم پر بود دیگه
نتونستم خودمو نگه دارم بالا اوردم
همش ریخت رو تلفنش و دفتر و ایناش .
طرف کپ کرد:0000 . منم پول و حساب نکردم رفتم که رفتم .
بعد فهمیدم داشت باهام شوخی میکرد .
اشتباهی خورشت بدون گوشت بود ..
اخه شما بگید اینم شوخی بود تو اون وضعیت؟؟؟؟؟؟

  32312

چرا وقتی من تصمیم میگیرم با مردم محترمانه رفتار کنم مردم بهم زور میگن ....وقتی هم که میخام به مردم زور بگم همه باهام مهربون میشن ؟؟؟!!!

  32295

چند وقت پیش تو اتوبوس بودم یه گله از این دهه هشتادیا حمله کردن به اتوبوس،لامصبا انگار آپاچیا حمله کردن!!!!!
یه پیرمرده اعصابش ریخت بهم بهشون گفت اه ه ه ه یکم ساکت باشید دیگه:((((
یهو یکیشون گفت :آخ شرمنده شب بود سیبیلاتو ندیدیم دااااااش!!!!
کل اتوبوس:))))
دهه هشتادیاD:
پیرمرده:(((((