دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  33451

بـه مامانم میگم : یه سوال کنم راستشو میگی ؟
میگه آره
گفتم : منو از پرورشگاه آوردین یا سر خیابون پیدا کردین؟
میگه : خفه شو جز جیگر گرفته! الهی زیر گِـل بری راحت شم از دستت! الهی سرب داغ بریزن تو حلقت دیگه از این حرقا نزنی

:|

  33442

دوستان..... دیشب واسه خواهرم خواستگار اومده داداشم برگشته به مادر پسره میگه خب حاج خانم شما تا حالا حج مشرف شدین؟؟؟ حاج خانمم شکست نفس گفت نه والاه خاک برسر من!!!! داداشم برگشته میگه نه ایشالله!!!!!!! (منظور یعنی ایشالله مشرف میشین!!!!) بعد مامانم اومده میگه مث اینکه غذا خیلی باب طبع حاج خانم نبود!! بابام رفته تعارف کنه مثلا میگه خب ایمان(خواستگار) تقصیر داره باید به ما میگفت حاج خانم چه غذایی براشون ضرر داره ما همونو درست کنیم!!!!!!!!!! ینی بقران دیگه باخنده پاشدم رفتم بیرون الان بابام قهره باهام!!1 خب پدر من سوتی نده چیکا کنم؟

  33441

آقا دیروز عمم اینا امده بودن خونمون من رفتم سلام دادم بعد امدم تو اتاقم بیزون نرفتم بعد 2ساعت دیدم در میزنند
من:کی؟!
فرهادم(داداشم8سالشه)درو باز کن
رفتم باز کردم امده تو درو می بنده
برگشته میگه الان تو اداب معاشرت بلد نشستی؟!
من:|
من:این که گغتی یعنی چی!!
فرهاد:نمی گی الان عمه میگه فرشاد معتاد انترنت
شده دگه دخترشو به من نمیدن!!!!
به خدا من همسن این بودم با قاشق کنار خونمون رو مکندم این دهه 80 فاجه هستن!

  33437

مامان من مث ادبیات نشانه داره که ادم بخواد تشخیص بده داره راس میگه یا میپیچونه مثال:{ادبیات:نشانه مفعول.(را)}
{مامان من:نشانه پیچونده.(نه)} مثلا میگم مامان تو این کارو کردی میگه {نه} این نشانه بارز پیچوندنشه

  33436

شما ها هم مث منید که وقتی خوانواده محترمه تو غذا دارچین,زیره,کنجد یا روغن زیتون میریزن به محض اینکه صدات در میاد میگی دوس ندارم .از هزار خاصیت و سرطان هایی که درمان کرده و نکرده حرف میزنن بخدا ادم میخواد بگه >>>خوردم باشه میخورم ولم کن خخخخخخخخخخخخ تو رو خدا چیکار کنیم؟نه شما بگید

  33431

دیروزکله ظهریه نفربه بابام زنگ زده مث این که پولی چیزی میخاسته به بابام بده بابامم برداشته الوسلام
_خواب بودین
_نه بیدارم میخاستم دست وصورتموبشورم.
خلاصه فرداش یه نفردیگه همون زمان به بابام زنگ زده میخاسته احوال پرسی کنه
بابام گوشیوبرداشته میگه الوسلام
_خواب بودین
_اره ازخواب بیدارم کردی!!!
دیگه فک کنم فهمیدین بابام عاشق پوله؟اره؟
فک وفامیله من دارم.

  33420

نشستم فیسبوکم رو چک میکنم زنم اومده بغل دستم نشسته چهارچشمی زل زده به مانیتور بهش میگم صفحه شخصیه دنبال چی میگردی؟
میگه میخوام ببینم کی واست sms میفرسته
وجدانن کسی دیوار بتنی سراغ نداره؟

  33418

آغا سوتی در حد لالیگا
ساعت 10 شب به دوس دخترم اس میدم نرفتی 4جک چندتا جک گذاشتمو چک کنی
میگه نه حالا شب میرم
مگه ساعت 10 شب روزه
یه سیاهچاله بهم نشون بدین

  33414

دخترداييم به داييم ميگه: باباجون ميشه فردانرم مدرسه؟اخه خيلي كاردارم!!!
داييم ميگه:خانوم اينم بچس توتربيت كردي مااونموقع جرعت نميكرديم جلو بابامون پامونودراز كنيم چه برسه فرداش غايب كنيم نريم مدرسه...
داييم:)))
منoo
دخترداييم:||
انيشتين******
يكي ربطشوواسه من توضيح بده؟؟؟
فك و فاميله با استدلال من دارم!!!!!!!!

  33389

آقا ....عموم دو تا پسر داره ک ب دیوارم رحم نمیکنن گازش میزنن.
ی روز اومدن خونمون منم واس اینکه خونه در آرامش باشه کامپیوتر رو روشن کردم تا بازی کنن.
دو دقیقه بعد(چشتون روز بد نبینه) از اتاق چنان صدایی اومد ک فک کردم یکدومشون ترکید
اومدم تو اتاق میبینم اون پسر عموم ک 3 سالشه صندلی رو انداخته رو داداشش میگه: می نه می نه
میگم دانیال چیشده.
میگه:فَ کامپاپه می نه(فرزاد کامپیوتر بهم نمیده)
کلا مخفف حرف میزنه
دهه هشتادیه دیگه
بچه غول داشت داداششو میخورد ب موقع رسیدم(^-^)

  33384

قابل توجه باباهایی که فک میکنن شلوار لی هنوز 20 تومنه:
الان دیگه به 20 تومن شورت لی هم نمیدن:دی

  33356

رفتـــم خونه بــابــابزرگم؛ داییـــمم اومده بوده ماشیــنمو تو حیاط میبینـــه!میــاد تو به خیالٍ اینکــه مــن خوابیــدم رو مبل و ملافه ام روم هستش! از رو مبــل میندازتــم پاییــن و میگه: تنٍ لش؟! خوابتــو میــاری خونــه مــامــانی؟!
یهــو بــابــابزرگم پخش میشــه رو پارکت!
منــم از همه جا بیخبر از دسشویی اومدم دیدم داییــم داره زمیــنُ گاز میزه و از بــابــاجون معذرت میخاد!
بعدش قضیه رو گفته بــابــاجون میگه: دیدی امیـــر؟! مــن پیش مرگــت شدم حالا بیا رگ گیــریم کن پســرٍگلــم! به داییم میگــه: سببٍ خیــر شدی علیـــرضا؟!
یعنـــی فــدا هرچی بــابــاجونٍ جیگـــرٍ بشم مــن!
بــابــابزرگـــه فرصت طلبـــه داریـــــم؟

  33349

با پدرم رفتیم دکتر قبل اینکه بریم پیش دکتر گفت اگه دکتر امپول داد نترسید.وقتی رفتیم پیش دکتر به پدرم امپول داد ....... بهش گفتم حالا مثل یه بچه خوب میریم امپول میزنی ....حالا ازما اصرار از اون انکار بعد ما را تو بیمارستان دمبال کرد برد

  33335

نشستم دارم با خواهرزادم بستنی چوبی میخورم دودقیقه رفتم برگشتم دیدم بستنی رو رواتیش شومینه نگه داشته میگم چی کار میکنی کره خر میگه ابزی=عوضی-اخشال=اشقال دالم بستنیمو کباب میکنم دیده
من:-X
اون:-)

  33326

دختر عمم 8 سالشه اومدن خونمون در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد.من تا 15 سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتال در میاوردم اطرافیانم تشویقم میکردن.