دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  33649

صبح از خواب بیدار شدم حاضر شم برم کلاس..
داداشمم بیدار کردم بره مدرسه ..
پاشده حاضر شه شلوارشو درآورد یکم به این ور و اوون ور نگاه کرد بعد نشست زل زد به یک جا !!
:|
هرچی بهش نگاه کردم دیدم انگار نه انگار !
رفتم بهش میگم چته ؟ پاشووو حاضر شو دیگه !
میگه هرجی فکر میکنم نمیدووونم میخواستم چیکار کنم! تو میدوونی ؟ داداش روان پریشه من دارم ؟! :|
بمیرم برات داداشم

  33642

عــاغــا امــروز رفتــم بــرای خــودم شــارژ بــگیرم از نــت
شــماره مــوبایل رو هــم میــشه وارد کــرد تــا شــارژ رو بــرات اس کنــه
هیـچی دیــگه اشــتبــاهــی شــماره مــوبایــلِ دختــر عــموی فرصــت طــلبم رو زدم
لامــصب ســر کــنکور نمــیتونست ایــنقد ســریع تــست بــزنه کــه هنــوز رمــز رو واســش اس نــکرده بــودم گــوشیــشو شــارژ کــرد:|
بــعد معــذرت خــواهی میــکنه میــگه فــک کــردم دوســت پــسرم واســم شــارژ فرســتاده:|
آخــه روانــی مــگه تــو شــماره دوســت پســرتو ســیو نــکــردی؟:|
جــــــــدا فــک و فامیــله مــن دارم؟

  33638

نشستم دارم تو کامپیوتر بازی میکنم بابام پشت سرم بود یهو یه پس گردنی زد شششللللللخخخخ گفتم چرا میزنیییییی؟میگه:اون یارو رو نمیبینی داره از پشت بوم میزندت خب بزنش دیگه اصلا پاشو برو اونور بینم
عاغا ما رو بلند کرد نشست بازی کرد جالب اینجاست که من نمیتونستم مرحله رو به آخر برسونم بابام تمومش کرد
من!!!!!!!!!!
بابا))))))))))))))
game(((((((((((((
بازم من@@@@@@@@@@
یه هفتس پیشش نمی تونم حرف بزنم
فک وفامیله داریم

  33625

مــــامــــان: امیــــــــــر سوییـــچٍ مـــاشینـــتو بده میخـــام بــرم بیــــرون!
مــــن: بــــرا خودتُ چـــــرا نمیبــــری؟! مــن 1ساعت دیگه میخام بـــرم بیــــرون:|
مــــامــــانم با خنـــده: آخـــــه امـــرو حالم خوش نـــی میتـــرسم تصــادف کنـــــم:) میـــدی یا حالتو بگیـــــرم؟!
مــــن: یعـــنی مـــاشینٍ مــــن الاغٍ بـــا گاری که مهــم نی تصادف کنـــه؟!
مــــامــــان: بلبــل زبونی نکــــن ضمناً ماشیــــن جـــونیٍ منـــم نمیبـــریـــا!!! با آژانس بـــــــرو!
دیگـــــــــه چـــــــــی بگـــــــــــــــم؟! مـــامــــانم دهه پنجاییـــه هــا! فک نکیـــن زبونم لال دهه هشـتادیـــه!! این فکـــرایٍ مسموم رو نکنیـــد یه وخ!
مــامـــان انقد منُ عذاب نده پـرشتـــانتوکیــو میــخورم از دستت میـــرمــــا!!!

  33612

يه روز صب غرق در خواب بودم ساعتم يازده بود واسم پيام اومد منم گيج گيج اصلا بي هوش به زحمت ورداشتم ديدم خواهرمه نوشته شارژندارم يه زنگ بزن(خواهرم دانشگاه بود) منم گفتم خوابم ميپره ولش كن
پنج ديقه ديگه دوباره تك زد هي تك زد هي تك زد
بالاخره با هزار كوه كندن از حالت بي هوشي در اومدم گوشي برداشتم زنگ بزنم اقا چشمتون روز بد نبينه هرچي زنگ زدم بر نداشت
منم نگران اول دلشوره بعد عذاب وجدان كه چرا زودترزنگ نزدم ازنگراني داشتم ميمردم كه يه پيام داد
كار واجبي نداشتم منم فقط منتظر بودم بيادحسابشوبرسم اقا اومد اصلا انگار نه انگار كلن يادش رفته بود منم پيگير پرسيدم چي شده بود ؟؟؟
ميگه اهان صب؟هيچي تو يه موقعيت بودم خواستم با يكي حرف بزنم كه مثلا خيلي سرم شلوغه
منم ديگه هيچي نگفتم فقط يه امي گشيدمو از خداوند براي همه مريضا طلب شفا كردم

  33605

اقا ما دیشب خونه پدر بزرگم بودیم(پدر بزرگ پدری) بابام یه خیار پوست کند منم ازش گرفتم و خوردم. بابامم نارحت میشه و میگه ما هم سن شماها بودیم جرات نمیکردیم پامونو جلو بزرگترمون دراز کنیم. همینو که گفت پدربزرگم زد پس کله بابام. گفت پس کی بود همیشه اززیر کار در میرفت کی بود تو کفش مامانش سوسک می نداخت؟ بعد رو به من گفت: سینا جان بابات تا 10 سالگی جاشو خیس می کرد. بابام از خجالت سرخ شده بود. ما هم که حسابی کیف کردیم.
کلا بچه ها به پدر بزرگ مادر بزرگاتون زیاد سر بزنین. اینا عاشق نوه هاشونن

  33600

پســرداییم 7سالشه برگشته به داداشش گفته:
دانیــــــال این شناسنامه من چرا مشخصاتٍ همســـر نداره؟ ولـــــی برا تو داره؟؟؟
دانیـــــال: واسه اینکه شما خانوم نداری!
پسرداییم: خو توام نداری, باید به بابا بگم برا منو ببره درس کنه فردا پس فردا بهم زن ندن چــــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟

  33585

رفتم خونه مادربزرگم سر بزنم بهش عمل کرده بوده اول حال احوال کرده و بعد نشستم دیدم از زیر بالشتش نارنگی در آورده و پرت کرده طرف من میگه راحت باش نارنگی بخور!!!!!!!!!!!!!!!!
کفم برید آخه مادر بزرگ مریض من دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  33584

یه روز جمعه نزدیک ناهار بود منم وحشتناک گرسنه بودم داشتم میز اماده میکردم که یهو در زدن...
بله...
پسر خالم با زن و بچش اومدن تو و بدون تعارف مستقیم رفتن سر میز...
مامانم صدام کرد میگه میلاد جون غذا کمه هرچی گفتم تایید کن تابلو نکنی ابرومون بره منم بیخبر از همه جا گفتم خیالت راحت مامان...
غذارو کشید داد دستم خودشم اومد سر میز تا اومدم بشینم گفت قربونش برم میلادم امروز روزه مستحبی گرفته...
من:-(((((
مامان بابام:-))))
مهمونا:-!!!!!!!!
مامان پسر دوسته داریم ما...
هیچی دیگه منم تا عصری به مهمونا ناسزا گفتم...

  33572

دوستان به دادم برسید :( منم یه گودزیلا تو خونه دارم پدرمو در آورده :{{{{
سه سالشه هر چی بهش میگم میگه خفه شو اعصاب ندارم :|
یه راه حل راحت برای خودکشی بهم نشون بدین التماستون میکنم :((((((((((((((((((

  33565

سر کلاس بودیم استاد داشت حضور غیاب میکرد به اسم بچه خر خون کلاس که رسید بهش گفت افرین سوالی که امروز پرسیدی نشون داد درس خون هستی عالیه
به اسم دوست من که رسید دوستم دراومد گفت منم سوال پرسیدم
ینی کل کلاس رفت آسمون
از بس دیوارو گاز زدم دیوار کلاس ریخت

  33525

با سه تا هم خوابگاهيام که رفيقام باشن،رفتيم عصري يه مرغ گرفتيم که فرداش بريم بيرون،کباب کنيم!نامردا شب من خوابيدم رفتن،مرغه رو کباب کردن خوردن،تازه فيلمم گرفتن،صبح نشونم دادن،
"اينام رفيقن من دارم آخه، ولي خدايي کلي حال کردم باهاشون

  33513

رفتم مسافرت خونه عمم اینا...
هوا سرده داره بارون میاد.منم کنار شومینه..شومینه هم روشن..
عمم میگه: ننه اگه سردته بگم شومینه رو روشن کنن برات؟ میگم نه خوبه شومینه هم روشنه بعد میگه خوب اگه گرمته بگم خاموشش کنن!!!!!!

  33486

توهمــاته دختــران امروزی:
شوهرم اسمش امیر باشه , پورشه داشته باشه, تک پسر باشه, خوشگل باشه و...
چیزی که گیرشون میاد:
مجید , پراید, 6تا داداش 2تاخواهر, مثله کرگدنه شاخ بریده!!!!!!!!!!!!!
اینا واقعیته ها؟! دخترخالم بودش!
دخترخاله خیال پردازه داریم؟

  33473

ی پسر عمو دارم 8 سالشه.
اومدم ببینم تو مدرسه چی بهشون یاد دادن از پرسیدم ابوالفضل به بچه گاو چی میگن؟
برگشته میگه: گاو بچه...