دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  41219

الان که دارم این مطلبو واستون میزارم کنار بخاری نشستم که قندیلام آب بشه.
برید خدا رو شکر کنید که بابا تون تابستونا کولرو و زمستونا بخاری رو خاموش میکنه.
دیشب خیر سرمون خانوادگی رفتیم مهمونی تو دمای -5 درجه بابام شیشه ماشینو کشیده پایین بهش میگم بابا یخ زدم شیشه رو بکش بالا میگه : به جای اینکه از هوای به این خوبی لذت ببری داری غر میزنی؟ خو پدر من قربونت برم هوای -5 درجه کجاش خوبه؟

  41218

رفتم حمام میبینم برادرم 10 سالشه اومده محکم در حموم میزنه باگریه میگه پارسا بابا سکته داره زود باش بیا اقا منم هول برم داشت همینطور پریدم توسالن میبینم خبری نیس وهمه باتعجب نگام میکنن (وانجابود که متوجه نقشه خبیث دشمن شدم)

  41189

آغا ما یه بچه تو فامیلمون داریم دهه نودیه...
شما بگین با اینکه هنو 2سالش نشده چه کارهایی نمیکنه؟؟؟باورتون نمیشه...
فقط اینو بگم که جون خودم از دیوار راست میخواد بره بالا(جدی میگم اگه یه لحظه ازش غافل شی باید با نردبون از سقف جداش کنی)...بابا این دهه هشتادیا بدبخت در مقابل اینا سوسکن
فکو فامیله دهه نودیه داریم؟؟؟

  41178

پسر همسایمون 5 سالشه اومده به من میگه تو زن من میشی؟میگم تو که کوچولویی.میگه خب صبر کن تامن بزرگ شم منم گفتم باشه! چند روز بعدش منو دیده میگه یادته گفتی صبر میکنی؟ولش کن نمیخواد صبر کنی؟میگم چرا؟میگه خب وقتی من بزرگ بشم جوون میشم ولی تو پیری برای من دخترای بهتری هم پیدا میشه من زن پیر نمیخوام!!!!!!!!...........پسر همسایه اس ما داریم؟!!

  41155

یه روز تو tv داشتن آدمهی معروف رو نشون میدادن بعد مامانم بهم گفت نیگا چه غذا های خوب خوبی میخورن نیگا چه اسکیت هایی میخورن منم گفتم چی!اسکیت نیست مامان اون استیک گفت آره راس میگی . کلی خندیدیم

  41131

عاغا کوچه ما منبع گودزیلاس{همه دخترن}
خدا نسیب{نصیب-نثیب} هیشکی نکنه وختی وارد کوچه میشی باید مراقب باشی تو چاه های نفت نیفتی{نیافتی}از بس زمین گاز زدیم کوچه ما بعنوان یکی از منبع های مهم نفت جهان به حساب میاد
مثلا:یکی میگه دارم میرم بازار بعد اون یکی غیرتی میشه میگه مگه زن باس بره بازار این وظیفه مرداس.بعد زنه میگه اقا مراقب خودم هستم نمیخواد شما بیاین بازار.مرده یهو احساساتی میشه میگه اخه من عاشقتم نمیتونم بدون تو زندگی کنم
حالا از زنه اصرار از مرده انکار یهو مرده چاقو در میاره میزنه زنه رو میکشه
بعد میگه حالا فقط مال منی
یعنی عشقشون تو حلقم
من:D
لیلی ومجنون:DDDDDDDDDDDDDDDDDD
عشق:))))))))))))))))))))))))))))))))
خدا اخر عاقبت مارو بااینا به خیر بگذرونه

  41117

به بابام میگم =پول بده میگه چرا فحش میدی
بی ادب
آخه این بابا من دارم
پول+فحش
تو خونه ما این مدلیه

  41115

اطراف من یه چند وقتیه اتفاقات عجیب غریب میوفته
زنها پارک دوبل رو بدون مشکل انجام میدن
گودزیلاهای فامیل حرف گوش کن شدن
دیگه کسی سوتی نمیده
مخاطب خاصم واسم شارژ میخره
هوا هم خیلی خوبه
در کل همه چیز عوض شده بغیر از بابام که طبق معمول ماشینمو گرفت رفت زد لهش کرد برگردوند اگه این اتفاق نمی افتاد فکر میکردم مردم و توی بهشتم تازه چند روز پیش هم دیدم جوراب منو پوشیده ولی خدا رو شکر از مسواکم استفاده نمیکنه
آخه پدر من این چه کاریه خب تو بهشت هم دست از سرمون بر نمیداری
باباست من دارم آخه

  41101

آقا یه سوالی دارم. چرا ما وقتی میایم تو 4جوک و یه جوکی رو لایک میکنیم، با اینکه میدونیم اگه دوباره لایکش کنیم میگه شما یک بار رای داده اید، بازم لایک میکنیم که ببینیم چی میشه؟!! این درمورد جوکهایی که خودمون گذاشتیم شدیدتره ها، مثلا سه چهار دفعه لایک میکنیم هر دفعه هم ضایع میشیم. خب مجبوریم مگه؟ نه واقعا چه حرکتیه آخه؟! خخخخخخخ :)

  41085

امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون
صدام رو عوض کردم بابام گوشی رو برداشت بهش گفتم
ما پسرتون رو دزدیدیم ۱۰۰ هزار تومن بیارین به این آدرس
و گرنه پسرتون رو میکشیم
بابام برگشت گفت ۲۰۰ تومن میدم یه جوری بکشینش طبیعی به نظر برسه
:((

  41078

یخــوده ته ریش دارم مــامـــانم: امیــــر؟ بدو ریشتــو بزن! خوشــم نمیـــاد!
مــن: حســش نی بذا فـــردا!
مــامــانم: اون دختـــر ٍ که گفتــه ته ریش بت میــاد بش بگـــو تو خــونه مــایی هنـــو!
مــن: ای بابا! حالا رفتــم زدمش!
بــابــام: تو خجــالت نمی کشـــی؟ نیگاش کــن انگار بنــد انداختـــه! یخــوده ریش بذا دلــم خوش باشه پــسرم مــرد شده! شرمنــده هیکلــت باش!
مــامــانم: مـــنم تا بش گفتم ته ریش بت میـــاد رف زدش! قـــزمیت! حالا اگه دختـــر ٍ بش گفتـــه بودااا عیــن ٍ جنگلیــا میشــد!
مـــن: مــامــان دمت گــرم دیگه اینارو گفتــــی؟؟
بــابــام: شعــور نداره ولش کن عزیـــزم!
مــامــانم: ولش کردیم که ریششــو میزنه دیگـــه!
مــن:| بابا خــودت چرا ریش نمیـــذاری؟؟
بــابــام: به تــوچـــه؟؟! شعــور نداریـــااااا !
مــامــانم: نُچ نُچ نُچ!
جفتشــون: )))))))))))
حالا دوباره ته ریش درآوردم!
مــامــان وبابام گیــر دادن که: زن میخـــوااااااای؟؟
آخــه من چیــکا کنـم با ای فک وفامیــــل؟؟؟!

  41049

با توام ای نودی، یا تو ای هشتادی...
گرچه امروز تو خون من و امثال مرا چون پشه گان، کرده ای در شیشه...
با خبر باش که ما از سر لطف، و ترحم به شما مینگریم...
ورنه هر هفتادی، یا که شصت و چهل و پنجاهی...
به مثال شیریم...
نیست خواهی شد اگر ما نفسی، به دفاع برخیزیم...
( به افتخار خودمون بزن دست قشنگه رو... آماشالا... )

  41033

این اولین پستمه
با خاله ام اینا رفته بودیم باغ(اگه کسی هست که متوجه نشده ما باغ داریم بگه) مامانم و خالم داشتن حرف میزدن که یهو مامان خانوم با صدای بلند و اعتماد به نفس فوران کرده درومد گفت ما قصدمون نیت بوده!!!!!!!!!!!!!
یعنی من و پسر خاله ام و خاله ام هرکدوم داشتم یه درختو گاز میزدیم!
خب مادر من مجبور که نیستی لفظ قلم حرف بزنی!!

  41024

من الان 3 ماهه خوابگاه هستم.بابام زنگیده بش میگم بابا 1 هفته دیگه میام خووووونه(توجه داشته باشید 3 ماهه همو ندیدیمممم)بابام گف چه زووووود گذشت=))
تازه فهمیدم منم مثه برو بچ 4 جک سر راهی هستممممم
بابای عاطفیه من دارم

  41011

آلارم تلـفنم زنــگ خورد . باید میرفتم دانشــــگا
چشــام تو خوابـ قطـــش کــردم کــه یه ذره بیشــتر بخوابــم کــه یهــو یه صدای گفت مانـــــــــــی مانــــی !!!
منــم که ترســیده بــودم عیـــنهو بــــُز یدفعــه از جام پـریـدم دیــدم همــه جا تاریکـــــــه با ترس و لــرز گفــتم شوووما ؟؟؟
گفــت منــم چطـــوری خـوبــی ؟؟؟؟
هییییییی میگفتــــم یا یا اِمام زاده هاشم
بعـــدم گفتم تو کـــی هستــــــی ؟؟؟؟
گفت اه اذیت نکــن بابا منـــم دیگــه
دیگــه کلــی ترســـیده بــودم آخـــــــه خونه هم فقــط من تنــها بـودم از ترس به حــالت مچــاله و درازکــش پتو رو کشتـیدم رو ســرم که صــدا دوباره گفت ای بابا مانــــــــــی صدا مــو داری sorry کــه این موقع زنگ زدم و .....
آقــا هیــچی دیگه دیــدم مخاطب خاصم بوده !!!
موبایلم زنگ خورده منـــم نمیــدونم چطـــوری رفته روی ایفـــون هاهاهاها
هیچـــی دیگــه اصـــن به روی خــودم نیـــوردم که چــی چـــی شـده
کلی هم خوش خوشــــانم شـــده بود
مــــن : خوووو عــــزیزم ایـــــن موقــع میزنگــــی چــــرا؟؟؟؟
__: خودتــ گفتـــی فـــردا بـــرا دانشگاتــ بزنگـــم بـــیدارتــ کنـــم :(
مــیخواستـــم بگـــم مـــن بـــه گور بابام خنـــدیدم :|
مــن : مرســی :|
__: همچــــی میزوونه اونجا ؟؟؟
مـــن : آره گیــــر ســـه پیچ نده دیگـــه
__ : اه خدافظ :(
مــن :)
چــــقد تــــرسیده بودمـــا