وتم: زانی ک چه ن ساڵه دڵم لاێ تو به جی ماوه
وتی: ئه م دڵه بێ ناو‌‌‌ه هنی تووه ک بێ خاوه

وتم سوتانت نه دیوه ک ئه م به زه ت به سه ر لێوه

وتی:سوتان ک بو یاره تۆ بۆچی ره نگت په ریوه


گفتم:میدانی که چند سال است دلم کنار تو به جا مانده؟
گفتا:این دل بی نام و نشان دل توست که خواب ندارد؟
گفتم:سوختن را ندیده ای که خنده بر روی لب داری
گفتا:سوختن که برای یار است، تو برای چه رنگ پریده ای؟

بی گناه اعدام میشوی در دادگاه کسی که تورا بادیگریعوض کرده است وحال می خواهد دلیل بیاورد

من تو را میخواهم
و تو
شاید
مرا .
از وقتیکه
خزان سلطان فصلها
نامیده شده .
عشق چندین برابر سهمیه اش
پیلگی میکند .
بار دیگر پروانه ام شو .
وپرده از شفیره های قرمر دلتنگی ،
بردار .
قلب من
دیرزمانیست عاشق پاییز شده ....

ﺩﻟـــﻢ ﺑﻬـــﺎﻧـﻪ ﮔـﯿـﺮ ﺷــﺪﻩ
ﺯﻧـﺪﮔـــﯽ ﻣــﯽ ﺧــﻮﺍﻫــﺪ
ﻋﺸـــــﻖ ﻣــﯽ ﺧــﻮﺍﻫــﺪ
ﺳﻔــــﺮ ﻣــﯽ ﺧــﻮﺍﻫـــﺪ
ﻫـــﻮﺍﯼ ﺗـــﺎﺯﻩ ﻣــﯽ ﺧــﻮﺍﻫـــﺪ
ﻗﺸﻨﮕـــﯽ ﻣــﯽ ﺧــﻮﺍﻫـــﺪ
ﻧـﻪ ﻫﯿــﭻ ﮐـﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬـﺎ ﺭﺍ ﻧﻤــﯽ ﺧـﻮﺍﻫـــﺪ
ﺧــــﻮﺏ ﻣــــﻦ...
ﺩﻟــــﻢ ﺗـــﻮ ﺭﺍ ﻣــﯽ ﺧــﻮﺍﻫـــد

- عبد الله (علیرضا شجاع نوری) : او به بالاترین جایی رسید که بشری رسیده
تمام حجت مسلمانی من حسین بن علی است.

- راحله (لادن مستوفی) : کجا رفتی؟ چه دیدی؟ بگو عبدالله حقیقت را چگونه یافتی؟

- عبد الله : من حقیقت را در زنجیر دیدم
من حقیقت را پاره پاره بر خاک دیدم
من حقیقت را بر سر نیزه دیدم
من حقیقت را...

فیلم روز واقعه - کارگردان : شهرام اسدی


پ.ن :این فیلم از روی فیلمنامهٔ بهرام بیضایی به همین نام که سال ۱۳۶۱ نوشته بود، در سال ۱۳۷۳ ساخته‌ شد.

بازنده ها کسایی هستند که از باختن خیلی می ترسن، اونقدر که حتی امتحانم نمی کنن...
فیلم ساعت ها
The Hours 2002

جوكر :
من ﻳﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ . ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﻭ ﻳﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ بدﻫﻲ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻃﻠﺒﮑﺎﺭﺍ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺧﻂ ﺧﻄﻲ ﮐﺮﺩﻥ
ما پوﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺮﺍﺣﻴﺶ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ ،
ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺯﺧﻤﺎﺵ برام ﺍﻫﻤﻴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻪ ﺗﻴﻎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﻭ
ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻲ ﺷﺪ؟ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ منو ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩ

"ﺣﺎﻻ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻴﺨﻨﺪﻡ" !

دیالوگ ماندگار از سریال فرار از زندان

بلیک :تو مذهبی هستی اسکافیلد ؟
مایکل اسکافیلد :دربارش فکر نکردم..
بلیک: خوبه چون هیچ فرقی بحالتون نمیکنه ,ما فقط دوتا دستور از خداوند داریم,اول اینکه هیچی به کمکتون نخواهد اومد
مایکل اسکافیلد: دستور دوم چیه ؟
بلیک: به دستور اول توجه کنید .

یه صحنه درگیری شدید توی قهوه خانه....
یه زنی که تنها دل خوشی و کسی که میتونه بهش اعتماد کُنه یه آدمه که الان مُعتاد شده...
قهوه چی پُشتیبان زنه رو میگیره به کُتک و لگد....
کُلی مرد اونجا وایساده و فقط نگاه میکنن....
زنه از همه کُمک میخواد...
اما کسی کُمک نمیکنه...
تنها کاری که میتونه بکنه اینه که خودش جلوی قهوه چی وایسه...
همین کار رو میکنه...
مثل یه مرد...
اینجاس که یه مرد مُعتاد و کثیف و.... میگه :
"توی گروهان مُجسمه ، فقط یه زن بود که مرد بود... ، ما بریم یکم خودمون روبخور بدیم ، شاید یه ذره بخار پیدا کردیم.."

-دندون طلا-داوود میرباقری-

شوذب : نفرين به عدالتى که فقط وَهم است.

معصوميت از دست رفته
داوود ميرباقرى

مختار: زين پس ﺷﻤﺸﻤﯿﺮ را ﻏﻼف ﮐﻦ و ﺑﻪ ﺟﺎﯾﺶ ﺑﯿﻞ ﺑﺮدار؛ خواهى ديد با بيل زدن هم مى توان به بهشت رسيد.

سريال مختارنامه-داوود ميرباقرى

بارناباس: پدرم همیشه میگفت تنها چیزی که ارزش ادامه زندگی رو داره، خانوادست!

دوداس خطاب به چاندراموکی:
تو یک زنی چاندراموکی، چطور میشه شناختت ؟
زنها یا مادرند یا خواهرند یا همسرند یا دوست...
و وقتی هیچ کدوم از اینها نیستند ، پس هرزه اند...
میتونی غیر اینها باشی؟

DEVDAS . 2002

عشق اینه که نیاز های یکنفر دیگه رو به نیاز های خودت مقدم بدونی.
انیمیشن یخ زده
The Frozen 2013

نَیـر: بهتره زن هم یه جاهایی کوتاه بیاد، نزاره مردش جلو اینو اون خار و خفیف بشه .
مرد رو جلو دوست و رفیقش کِنف کنی ، خیلی بده .
زن ، زن باشه نمیزاره مردش زن ذلیل بره . چون اگه مردش زن ذلیل بره ، دودش به چشم زنه میره .
بعد یه مدت زنه دل مرد رو میزنه . اونوقت اونم میره سراغ یکی که عزت و احترامش کنه .

(دندون طلا | داود میرباقری)