اونايي كه در برابرم شيرين زبان بودند خيري ازشون نديدم

چون اين آدما همونجور كه قشنگ حرف ميزدند،

قـشـنـگ هـم بـهـم پـشـت پـا مـيـزدنـد.

تــنــهــای تــنــهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

میزی برای کار


کاری برای تخت


تختی برای خواب


خوابی برای جان


جانی برای مرگ


مرگی برای یاد


یادی برای سنگ


این بود زندگی...

می گویند یک دقیقه طول میکشد تا شخص خاصی را بیابی،
یک ساعت طول میکشد تا او را ستایش کنی،
یک روز طول میکشد تا دوستش بداری،
اما یک عمر طول میکشد تا بتوانی فراموشش کنی...

من اینجا کنار فکرهایت اینده را میسازم...خنده های از سر ذوق
گریه های خوشحال
راستی وقتی به نماز می ایستادی چقدر چهره ات رامیخواستم
مرا ببر به اوج
به خیال بیخیالی
به جدانشدن...هر طوری که باشی باز هم دوستت دارم
اعتنا نکنی میدوم سمت دستانت...پاهایم سست هم شود باز با خیالم مینوردم تا رسیدن
چشمان خیالت را میبینم که به گذشته نگاه میکند...گذشته خوب بود ...من اینده را هم میخواهم

اصلا دیگه از حال خودم سر در نمیارم! نمیدونم باید دلتگش باشم باید فراموشش کنم بش فک کنم بش فک نکنم..
ولی تنها چیزیکه میدونم اینه که هر چند لحظه یبار فکرش خودبه خود میاد تو ذهنم و ته قلبم چنان میسوزه که حس میکنم جونم داره درمیاد..دارم به این فک میکنم اونکه میدونس من آیدی خواهرشو دارم پس چرا عکسای عروسیشو با اون فرستاد به آشناهاش!
که من ببینم؟!که من بسوزم؟! آخه از چی؟ هه...آخ که چقدر زیاد دوسش داشتم..

دیگه طاقت ندارم...
دیگه نمی تونم تحمل کنم...
یه بار تو بیا و دستمو بگیر
مگه چی ازت کم میشه؟
یه بارم تو برگرد سمتم...
تو رو خدا....................

دلم تنگ کسی است که نمی دانم هنوز در خاطرش جایی دارم یا نه...
دلم تنگ همان کسی است که دیگر حتی جواب سلامم را هم نمی دهد...
دلم تنگ همان است که وقتی از کنارش می گذرم دیگر به من نگاهی نمی کند...
دلم تنگ است تنگ............
نمی دانم دیگر چه طور باید میبودم که نبودم...
چرا حرفی نمی زنی بی معرفت حالم خوب نیس.....................

دیـشبـــ
قصـــه ات را
بــــرای کســـی میگفتــمــ ؛
بـــاز دوبـــاره
عـــاشقـتـــ شــدمــ…!!
میشه لطفا برگردی...؟

سلام به طاها امروز پستیو که فرستادی دیدم باید بگم خیلی گریه کردم خیلی
چه شرایط سختی داشتی وای خدا برا هیچکی نخواد
خواستم بگم :چه تو اونو ببخشی چه نه شک نکن که یه روز بد جور زمین میخوره اونقدر سخت که صدای شکستنشو میشنوی
موندم همچین آدمایی دستاشونو سمت کدوم آسمون دراز میکنن تا برا خوشبختیشون دعا کنن؟
به عنوان یه خواهر کوچیکتر حرفیو زدم که به تحقق یافتن این حرف ایمان دارم

وقتی دلم واسش تنگ میشه میرم سر قبرش و فقط گریه میکنم واین دلتنگی همیسه با منه

چه نیازی به کتاب تعبیرخواب؟ما یا ترس هایمان راخواب می بینیم یانداشته هایمان را....

کاش...!
بازمعلمی بود و انشاِیی میخواست....!تاچندخط برایش درد دل کنم...

مجنون همیشه مرد نیست!!
گاهی دخترکی تنهاست که زمانی لیلی کسی بوه....

شرایط مثل سابق نیست عزیزم
دیگه خیلی چیزا تغییر کرده

تو که رفتی تنها موندم و ترس
رو احساسات من تاثیر کرده

منی که باورت داشتم همیشه
حالا نسبت به تو بی اعتمادم

خدای عشق من بودی یه روزی
دیگه از دست رفته اعتقادم

اولین روزای دل بریدنت
روز و شب توی خودم زار میزدم

وقتی دلتنگی امونم نمی داد
سرم و محکم به دیوار میزدم

رفتی از دست دادم اعتقادمو
بی تو از انسانیت افتادمو

حکم مرگ خودم و میدادمو
خودم و توی خودم دار میزدم

مَرده و حرفش
واسه همیشه
از تو و عشقت
من توبه کردم

با گریه چیزی درست نمیشه
از روی حرفم برنمی گردم

هر اشتباهی بخشیدنی نیست
زندگی هرچند ادامه داره

بعضی گناها انقدر بزرگ ِ
که حتی توبه فایده نداره

چقدر سخته..
گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی
اونوقت زیر لب آروم بگی..
گل من..
باغچه ی نو مبارک..