بی او دست ازعشق میکشم با دل بیگانه میشوم؛ترک پرواز میکنم سوی لانه میشوم،دل خود برگیرم و ازجمع عشاق میروم؛ماندن پراز غریبگیست من هم روانه میشوم؛حاصل عمرم نشد در این خلوت جز سوختنم،می رفتم گرخبرم بود چنین پروانه میشوم،بیست و یکباره شکفت غنچه عمر او امروز؛مبارک باشدش گوئید دارم دیوانه میشوم،بگو صد شاخه شودالهی باغ عمرتو؛من هم بایک خزان سرد یار زمانه میشوم،بگو که خنده نشیند برلبش هرثانیه،این تمنای من است کز آن یگانه میشوم(شعر تولد کسی که عاشقش بودم؛هیچ وقت دوست داشتنمو نفهمید؛وقتی که اینو براش سرودم خودش نبود؛بگذریم؛ایشالا خوشبخت بشه)؛اون که نشنید دوست داشتم لااقل درد دلمو شماها گوش بدین

خواهش می کنم بی حوصلگی هایم را ببخش. بد خلقی هایم را فراموش کن.بی اعتنایهایم را جدی نگیر...
در عوض من تورا می بخشم که مسبب همه ی این هایی..

خدایا
ناشکریهایم را
به حساب
دلتنگیهایم بگذار......

خیلی سخته به خاطر یه نفر مشروت بشی و اون بشه شاگرد اول
خیلی سخته بیگناه باشی ولی بهت بگه نه تو بهم خیانت کردی در حالی که پای هیچکس وسط نباشه ولی اون فکر کنه وسطه خیلی سخته

به این امید این نوشته ها رو فرستادم که ببینه و بهم زنگ بزنه
بازم غرورم رو شکستم اما تو......

اخر دلتنگی اونجاس که میای این نوشته هارو میخونی و بعد خوشحال میشی که تنها نیستی میخوای با بقیه از عشقت بگی اما یکدفه اشک وجودت رو میگیره
که نکنه عشقت نوشتت رو بخونه بفهمه هنوزم میخواییش
اما من بااین وجودکه خیانت کرد......
دلشکس....
خوردم کرد....
5سال هرشب اشک ریختن رو بهم هدیه داد.....
بازم میخوا.......((((((((((((((((

دل تنگم .....
دلتنگ .....

دلتنگ جرعه ای بوی آدمیزاد .....

دیگر در این شهر نیز، بوی آدمیزاد همی یافت می نشود !!!

باور کن بعد از تو.........دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد......
آآآآآآآآآآآآآآآآآآخ که چقد بده از طرف دوماد دعوت باشی وقتی یه روز قرار بوده جای دوماد باشی......بی خیاااااااالش..... مبارکش باشه.......
هر عشقی میمیرد ....خاموشی میگیرد....با اجازه: عشق تو هم می میرد.....

فکر میکردم همه چی قراره درست شه
ولی انگار بدتر شده
روز سومه که توی بی خبریم
خیلی سخته

درونم غوغاست.....
ساده ميشكنم......
بايك تلنگر كوچك......
اينگونه نبودم.......
شدم!!!!

همیشه به یادت هستم، اما شاهدی ندارم جز کلاغ بام خانمان که او هم ،حقیقت را به تکه پنیری می فروشد......

خیلی دیره، وقتی که تازه می فهمی

اونی که از همه ساکت تر بوده

بیشتر از همه دوستت داشته...

برای دلم پاهی پدر میشوم...
خشمگین میگویم:بس کن تو دیگر بزرگ شده ای !

حاصل سبزترين باور من, برك زرديست كه از لاي ورق هاي دلم مي ريزد. مانده ام سخت غريب, ديگر از سبزترين خاطره ها مي ترسم...!

خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت .