دیر گاهیست که تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من بی خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام....

وقتی نیستی همه ی دلتنگی هایم روی کاغذ نوشتم وقتی دیگه ندیدمت همهی دلتنگی هایم را از اول خواندم

از یـــﮧ جـآیـــے بـﮧ بـعـב בیگـﮧ בوسـت نـבارے چـیزے בرسـت بشـﮧ ! בوسـت בارے هـمـﮧ چـــــے تمـوم شـﮧ
...
مـثِ الــآنِ مــَن
خــُدآیآ تمـــومش کـُن

دلم خوش نیست
غمگینم
کسی شاید نمیفهمد
کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی
عجب احساس زیبایی
تو هم شاید نمیدانی …

توی این عصر یخی تو مثل آدما نبودی
واسه من حداقل تو مث نامردا نبودی
آی تموم عشق دیروز واسه من دریای دردی
عاشقونه با تو بودن عاشقونه هامو بردی
من و تو چقدر محاله قصه ی ما یک خیاله
من همون خورشید تابون تو وجودت مث ماهه

(گوشه ای از دلنوشته های خودم)

کاش می توانستم نمام دلتنگی هایم را بر کوله بار"خــــــــــــدا"می ریختم تا با تنهائیش به کول بکشد..
بدون هیچ خمی بر ابرو
امــــــــــــــــــــــــــــــا
افسوس که داده را پس نمی گیرد..........

میدونم خیلی سادم با اینکه تنهام گذاشته اما بعد از اون به هیچ پسر دیگه ای حتی فکر هم نمیکنم شاید برگرده.....
دعاکنید برگرده فقط بگه چرا رفت....

یه جوری دلم تنگ میشه برات محاله بتونی تصورکنی...
گمونم نتونی حتی خودت جای خالیتو تودلم پرکنی...
واقعادیدین بعضی وقتا خیلی خیلی زیاددلمون تنگ میشه؟ بعضی وقتاکه نمیدونم واسه کی؟

همه هر روز اینجا از گلات رد میشن آدمای خوبم این روزا بد میشن
توی این دنیایی که برات زندونه........جای تو اینجا نیست...جات توی گلدونه

♥چه سخت است درک اینکهღ چشمانتღ هم دروغ می گفتند
من تنها به آنها اعتماد داشتــــــم...♥

هستی ام را به اتش کشیدی
سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل ارزویت اگر بود
مانده بودی اگر میشنیدی.....

بعضی وقتا انقدر دوس دارم برم تو خیابونا راه برم فکر کنم که چرا این جوری شد تا شاید تو یه یکی از این خیابونا دیدمش و ازش پرسیدم تو هم دلت تنگ شده یا هنوزم دلت سنگه؟
بهش بگم ببین دستامو از اون موقعی که گفتی نمیخوامت داره میلرزه مثل قلبم بگم ببین چی بودم الان چی شدم بگم خسته ام برووو از تمام وجودم.....

هيچكس بعد هيچكس نمرده اما......
خيلي ها بعد از خيلي ها،ديگه زندگي نكردن!

چه پر جرأت ميشود در برابرت .....
آن كه ميفهمد از ته دل دوستش داري......

به سلامتى خودم که به جا قلبم يه تيکه سنگ گذاشتم .
لعنت به خودم که فقط واسه قلبه خيالش قلب يه عالمه رو شکستم.
به سلامتى خودم که سه سال تو دلم نگه داشتمو صداش کردم داداش که مبادا حرمت شکسته شه.
لعنت به خودم که اون موقع بهم گفت دلش کجا گيره.گفتم داداش بگو خودم واست جور ميکنم.
واقعا واسه چى من اينکارارو ميکردم؟که خوشحال باشه پس من چى.خنده منو خيلى وقته مامانم ندىده